انگیزههای من برای انجام یک فعالیت، همیشه “اعتقاد”ی بوده که به “انجام” و به “فعالیت” داشتهام.
“اعتقاد”ی که از آن حرف میزنم با من زاده شد، و میدانستم که برای “انجام”، نیاز به پشتکار است و برای “فعالیت”، شفافیت ضروری است.
از طرفی، برای انجام یک فعالیت گروهی، همیشه همهی همکارانم را توجیه میکنم. و اعتقادم این بوده که هیچوقت نفع شخصیام بر نفع جمعی ارجحیت نداشته باشد. هیچ وقت.
آنقدر پریشانم که حتی نمیدانم از نوشتن سطرهای فوق چه نتیجهای میخواستم بگیرم…
اما نکته اینجاست که…
یک وقتی بود که میتوانستم بنویسم و نوشتن برایم مرهم بود. یک وقتی هم در بحرانهای روحی و ناملایمات، اعتقادم نگهم میداشت.
حالا اما، نمیتوانم آنچه را که میخواهم، بنویسم. حالا دیگر اعتقادم نیز دستمایهی نگاههای بیمایه شده.
حالا انگار فقط یک ماشین “انجام فعالیت” هستم. بدون اعتقاد. بدون تفکری برای انجام. بدون فعالیت آگاهانه.
پینوشت: حتی این متن کوتاه آنی نیست که قرار بود بیانگر اندکی از واگویههای درونیام باشد. آنی نیست که کسی از خلال آن بتواند تراژدی نشستنها، و سر در میان دستان گرفتنها را احساس کند. دیگر حتی بعید میدانم که بتوانم بنویسم، از این دست بنویسم.
دیدگاهها
سلام. نکنه دچار پوچی و بی انگیزگی شدی!!
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. خیلی وقته.
. . .
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
به نظرم یه ایست لازم دارین، یه نگاه به عقب و بازبینی مسیر جلو. یه تفکر به چگونگی ادامه فعالیت، این که میخوام ماشین باشم یا نیازم اعتقادمه یا ….؟ خیلی سخته آدم تو مسیر اعتقادشو دنبال کنه! ولی باید خودتون باشین تا بازم بتونید بنویسید چرا که ماشین فعالیت زیاده ولی تفکر فعالیت یا یکی مثل شما نه!
…………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. نمی دونم.
به امید فردا ……………… شاید
……………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
سلام دوست خوبم دوباره به انگشتهای سالمت وبدن پر از انرژیت یک نگاهی بیانداز تا جان دوباره بگیری امید همیشه عنصری فراری بوده و ما را به دنبال خودش کشیده پس پیدایش کن.
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سعی می کنم.
سلام دوست عزیز
این حس آشنای شما گاهی هم دامنگیر من میشود
تغییر فصل شاید یکی از علل آن باشد
سر افراز بمانید
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. موفق باشید.
احساس میکنم بشر امروز همچنان که به ماشین متکی است بخشی از روح انسان را ماشینی میکند و این از خصوصیات عصر ابتدایبی دنیای فرا مدرنیسم اینده است چندی پیش یکی از دوستان در نظری خصوصی در زیر یکی از شعرهایم تاکید کرد که تو چقدر عجیب هستی و مثل دیگر ادمها نیستی اصلاً حرفا نوشته هات زیاد عاطفی هستند
وقتی اینها را شنیدم پی به این نکته بردم که برخی انقدر درگیر عصر ماشینی بودن هستند که برایشان شعر گفتن کسی مصداق عجیب بودن است از این میترسم که عصر مدرنیسم عاطفه ها را در عقلیتی عجیب بشناسد!
شاد و تندرست باشید
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام بهزاد.
اینم می گذره.همه روز و روزای بد دارن.
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. موضوع فقط روزهای بد نیست.
باسلام به شما دوست عزیزم
خودت رو نگران نکن برای شما دیگه این کارها پیش پای افتاده است. با دلگرمی به کارت ادامه بده و سفرکن .با خوندن مطالب های خوب از شما باعث انتقال انرژی به دوستان می شوی . دوستت داریم آرش جون .
موفق و پیروز باشد و در پناه خدا
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. ارادت دارم.
موفق باشی
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. ارادت داریم.
سلام
فکر کنم این شرایطی هست که هممون تجربش کردیم وخیلی خوب میدونیم یعنی چه!الان یه حس معلق بودن دارید؛نه روی زمین هستید ونه توی آسمون.کاملا”گیج و سردرگم.هم میدونید چه میخواید وهم نمیدونید!احساس خسته گی میکنید اما نه خسته جسمی بلکه روحی!دوست دارید تنها باشید وبیخبر از همه جا وهمه کس!هیچ کاری رو نمیتونید انجام بدید،شاید یه ایده های توی ذهنت بیاد اما نمیدونی چه کاری باید انجام بدید و… خیلی شرایط سخت وخسته کننده ای وتنها راه رهای از اون استراحت کامل،به دور از اجتماع ومردم وتمام فعالیتهاست!
امیدوارم زودتر بتونی از این مرحله رد بشی.مطمئن باش تمام اعتقادات وباورات همچنان وجود دارند وپا برجا هستند،چون جزءی از وجودت هستند.همیشه سلامت،شاد و موفق باشید.
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از الطاف شما.
این نیز بگذرد…….
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. باید منتظر بمونیم تا بگذره؟
سلام آرش یه چیزی بگم ناراحت نشی ما کویری ها شوخ طبعیم.تیترتونو خوندم منحرف شد فکرم خنده ام گرفت خواستم نگم نشد.جان حسین دست خودم نیست سواد و درکم بیش از این نیست.همه چیز را ظاهرشو می بینم.خدایا به من فهمی عطا کن تا چشم بصیرت داشته باشم.نبودی شب جشن رامسر خونه گلی در جمع پیشکسوتان خوشه سار و مردان کویر و طبع شوخ و مجلس بی ریا تا صبح گفتند و با هم خندیدیم.استاد جلالی و مازیار میدان لطیفه گویی را از همه گرفته بودند آنجا بود که دیدم خیلی از لحاظ بینش در سطح پایینی هستم حتی نتونستم یک لطیفه بگم دوستان بخندند.هر چی هم گفتند صبح فراموش کردم.شما هم توی تیتر زدن استادی ولی من نوفهمم فقط می خندم.
یاد این قضیه افتادم که در منطقه ما هیئتی در حال ورود به تکیه بود که زنها راه را بر دسته سینه زنی بسته بودند .مداح میکروفن را گرفت و بلند خطاب به جمعیت گفت ۱۸+…..(خانمها راه را باز کنید تا دسته بره تو)
………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. من سانسور نکردم، تا چی پیش بیاد.
و شادی به معنی بی غم بودن نیست , به معنی اینه که اونقدر بر خودت تسلط داشته باشی
که هیچ چیز و هیچ کس نتونه زخمت بزنه .
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
امیدوارم هر چه زود تر از این بی انگیزگی که مدتهاست دچارش شدید رها شوید .
براتون بهترین ها رو ارزو میکنم .
………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. به امید موفقیت شما.
سلام دوست عزیز،درکت می کنم منم گاهی این حس بهم دست میده بخصوص وقتی در جمعی سطحی نگر هستم،تو که اهل سفری زود از این حس میای بیرون، وقتی به امثال ما فکر کنی که شرایط مسافرت های شما را نداریم شاد از جا برمی خیزی
…………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. در این جور مواقع نمی دونم چی باید بگم.
یه جایی می خوندم که نوشته بود موفقیت تان را بر اساس شرایطی که در آن قرار دارید بسنجید. شرایط همه مان سخت است و کسی که در این آشفته بازار موفق می شود کاری را به سرانجام برساند بسیار ارزشمندتر است از کسی که در یک شرایط ایده آل گردشگری مانند نیوزیلند داره کار می کنه. آرش جان دوست دارم
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام به تو. بنده هم ارادت بسیار دارم به شما.
دل نوشته های بیشتر آدما تو تنهایی و شبا می آد.دل آدم که بشکنه خودش مییاد. باید ولش کرد هر چی می خواد بگه .و لی چیزی که مهمه اینکه بتونیم تو لحظات زندگیمون حرمت اون لحظات و (شاید اون چند قطره اشک) نگه داریم.نمی دونم تونستم منظورم بگم یا نه امید دارم تونسته باشم.
……………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. فکر کنم منظورتون رو می فهمم.
سلام
نگاه های بی مایه همیشه اطرافمان هستند و نمی شود کاریش کرد. یکی از چیزهایی که سفر به من یاد داد ندیدن همین نگاه هاست!
شاید فکر کنید که تبدیل به ماشینی برای انجام کارها شده اید اما به جد می گویم شما ماشینی کاملا متفاوت هستید که کسی نمی تواند جایتان را بگیرد، هیچ کس…
برایتان آرامش و آرامش و آرامش آرزو می کنم
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام شادی. سپاس از لطفی که داری.
نوسان همواره وجود دارد؛ گاهی آن قـــــدر، که انگار خم می شوی
ولی می دانی آرش.. انسان (متاسفانه یا خوشبختانه) مجبــــــــــور است که قد راست کند
این خم شدن از بی معنایی است و آن راست شدنِ دوباره از آفرینشِ معنایی نو
تو از آن دست انسان های شگفتِ روزگاری
برای تو حیف است که این خم ماندن ها بیش از حد به درازا بکشد
می گویم حیف؛ نه اینکه یعنی “باااشی”، تا برای دیـــــگران سودرساننده یا ماشین تولید معنا یا ایده باشی
بلکه حیف هستی تا در این چند صباح که این نفس می آید و می رود و ما نمی دانیم تا کِی… نخواهی زودتر.. پس از هر بار این خم شدن ها، برای خودت؛ لذتی نو.. انگیزه ای نو… و شادمانی ای نو نتراشی
شاد باشی انسانِ دوست داشتنیِ در خود پیچیده
…………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس از لطف شما.
کاین همه
زخم ِ نهان
هست و
مجال ِ آه
نیست….
استاد داریم زخم رو با زخم و درد رو با درد فراموش(!) می کنیم ….
اما من باور دارم که شما بی اعتقاد فعالیت نمی کنین …هنوز در ته وجودتون چیزهایی باقیست ….ارزشمند، گرانقدر و متفاوت.
………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. محبت دارید.
سلام
این حرفها را نفرمایید من همیشه مشتاق و علاقه مند به نوشته ها شما هستم
سخت ترین قسمت زندگی اونجاست که
نمیدونی باید بری یا بیشتر تلاش کنی…
همیشه سرشار از آرامش و حسهای زیبا و خوب باشی که بتوانی اون چیزی را که دلت میخواهد واسه خودت و دیگران بنویسی.
………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. زنده باشید.