از «کوه خواجه» تا «کلیسای کُلن»

تقریبا همه‌ی ما به این می‌اندیشیم که روزی رویاهای شیرینی که در ذهن داریم به واقعیت بپیوندند. اما بیایید به این بیاندیشیم که چگونه می‌شود که واقعیت‌ها، خودِ رویا باشند.
می‌خواهم برایتان بگویم که یکی از شگفتی‌های زندگی برای من این است که گاهی در سفرهایم، واقعیت‌ها بسان رویا شیرین، پرفروغ، دل‌انگیز، پر از وسوسه و مملو از حس متعالی دانستن می‌شوند.
 
با این مقدمه عرض کنم که:
روزی که در مسیر جاده‌ی ابریشم در ایران سفر می‌کردم، فکر نمی‌کردم که روزی دیگر به ابتدا و به انتهای این جاده (شیان در چین و ونیز در ایتالیا) قدم بگذارم. ولی این اتفاق افتاد.
و روزی که «کوه خواجه» را دیدم، نمی‌دانستم که روزی دیگر گذرم به کلیسای جامع شهر «کُلن» بیافتد و از داستانی باخبر می‌شوم که مرا مست دانستن و کشف کردن کند.

داستان چیست؟
یک تفسیر به زبان لاتین برای انجیل «متی» موسوم به Opus Imperfectum در حدود قرن ۵ میلادی نوشته شده و در آن از سه مجوس (مغ) نام می‌برد. در آن‌جا آمده که این مجوسان از یک غیب‌گویی کهنی که به آن‌ها رسیده بود، همواره در انتظار طلوع ستاره‌ای بودند که تولد مسیح را بشارت بدهد. آن‌ها در زمان یک عید و جشن بسیار قدیمی که هر سال بعد از فصل کوبیدن غلات برگزار می‌شده، از کوهی که در خاور واقع است بالا می‌رفتند و در آن جا خاموش می‌نشستند تا آن‌که سرانجام ستاره مطلوب ظاهر می‌شود و راه «بیت‌اللحم» را به ایشان می‌نماید.
در کتابی دیگر از همین نوع، یعنی در انجیل Cod Germenicos که در شهر مونیخ تالیف شده آمده است که این سه تن مجوس پس از آن‌که به وطن خود بازگشتند، کلیسایی به نام «قدیس توماس» بنا نهادند.

هرتسفلد معتقد است مکانی که این سه مغ از آن به طرف «بیت‌اللحم» حرکت کردند همان «کوه خواجه» است که در میان زرتشتیان، مسیحیان و مسلمانان تقدس دارد. نام این کوه به صورت‌های «اوشی‌دام»، «اوشی‌غم»، «اوشی‌دم»، «اوشی دارنا»، «اوش ‌داشتار» آمده و همان است که در انجیل‌ها مکررا به نام کوه «اوشیدا» از آن یاد شده است. هرتسفلد «اوشیدا» را «کوه وحی» معنا کرده است.
نام این سه مغ «کاسپار» Kaspar، «ملکور» Melchor و «بالتازار» Balltazar است و هم‌اکنون سرهای آنان در کلیسای جامع Dom شهر «کُلن» آلمان واقع است. (شاید بتوان با تحقیق بیشتر متوجه شد که اسامی ایرانی این سه تن چه بوده است.)
هرتسفلد نقش این سه تن را در نقاشی‌های کوه خواجه یافته است و همچنین بسیاری از نقاشان معروف قرون وسطی و بعد از آن، از صحنه‌ی حضور این سه مغ در محل تولد مسیح نقاشی کشیده‌اند. یکی از معروفترین این نقاشی‌ها، توسط «لئورناردو داوینچی» تحت عنوان «ستایش پادشاهان مجوس» کشیده شده (البته ناتمام باقی مانده) که هم اکنون در موزه «اوفیتزی» فلورانس نگهداری می‌شود.

لازم به ذکر است که این داستان حواشی و تفاسیر دیگری هم دارد که از ذکر آن خودداری می‌کنم.

ایده‌ام چیست؟
یک کارگردان پیدا بشود و فیلم مستندی از این قضییه بسازد. شرط می‌بندم که این فیلم در جشنواره‌ها جایزه بگیرد و از این فراتر، کار نو و همچنین فوق‌العاده‌ای برای ایجاد دوستی میان ملت‌ها و ادیان خواهد بود.
کوه خواجه، کلیسای شهر کلن، موزه‌هایی که نقاشی‌های مربوط به صحنه‌ی بشارت مجوسان در آن یافت می‌شوند و …، لوکیشن‌ها، و اوستا و انجیل‌ و کتاب‌های معتبر دیگر، مستندات این فیلم خواهند بود.

در رابطه با گردشگری هم این موضوع می‌تواند در قالب یک مسیر سفر ویژه (کوه خواجه – همدان – رم – کلن) طراحی شود.

دیدگاه‌ها

  1. شراره

    حتما روزی کاری را در رابطه با این مضمون (ایجاد دوستی میان ملت‌ها و ادیان) به انجام خواهید رسانید؛
    حال می خواهد سفر به دور دنیا با دوچرخه باشد «با همراهی افرادی با مسلک های گوناگون» با هدف “تساهل دینی در ایران”،
    یا ساختن فیلمی مستند باشد،
    یا اجرای تور در مسیری دلفریب از کوه خواجه تا کلن.
    در هر حال اطمینان دارم روزی کاری را -به زیبایی ِ اندیشه هایتان- دراین رابطه، به وقوع می رسانید.

  2. آزاده

    سلام
    ایده تون فوق العاده است…با اجازه اه چند تا از دوستان هنرمندم مطرح می کنم امیدوارم کار خوبی بشه از توش درآورد…
    پایدار باشید
    ……………………………………………………………………………………………
    جواب: صاحب اختیارید.

  3. F

    سلام با مطرح شدن این ایده بین صداوسیماییها مشکلی ندارید ؟
    میتوانم برای اطلاعات بیشتر به شما ایمیل بزنم؟
    …………………………………………………………
    جواب: ۱- به «فراوانی در آفرینش» اعتقاد دارم و از این‌که ایده‌هایم را در این‌جا بنویسم و دیگران اگر لطف کنند و استفاده کنند، خوشحال خواهم شد. ۲- حتما می‌توانید ایمیل بزنید و بنده هم جواب خواهم داد.

  4. عبدالوهاب نوری

    من فارغالتحصیل کارگردانی از دانشگاه تهران هستم اهل روستایی در ۴ کیلومتری اوشیدا
    هدفم این بوده که این فیلم را بسازم و امسال این را خواهم ساخت
    ممنونم از توجهتان
    در حال تحقیقات بیشتر بودم که به سایت شما اشنا بودم
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. موفق باشید. شاید بشه همکاری کنیم.

  5. mheran

    salam man avlin bar kohe khajaro didam be nazaram khyli ziba shegeft angiz bud.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. بله همینطوره.

  6. سیما سلمان‌زاده

    انگار باستان‌شناسی گاه بالاتر از زمین معنی پیدا می‌کنه…
    خیلی بالانر.

    گیج و منگ و مبهوت شدم.
    کاش زمان به عقب برمی‌گشت، به هزاران سال پیش؛ علم به تنهایی جوابگوی حدسیات نیست.
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس که مطالعه کردید.

  7. Masi

    شگفت آور بود !

    فکر کنم ذهن شما آفریده شده برای پیوند دادن! و شگفت زده کردن.

    چقدر عجیب بود، چقدر عجیب!
    ………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. ارادتمندم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *