در ایران باستان آسب رساندن به موجودات زنده و آلودن عناصر چهارگانه، گناه و جرم محسوب میشده و در برخی از موارد مجازاتی نیز برای خطاکار تعیین شده است.
عناصر چهارگانه:
وارد کردن ناپاکی در آب، آتش و یا خاک تقریبا در تمامی منابع گناه شمرده شده است. آلودن عناصر مقدس طبیعت بسیار مذموم بوده، ارتکاب آن شدیدا منع شده است.
در مورد این گناهان همیشه ضمانت اجرای اخروی سنگینی در نظر گرفته شده و گاهی نیز برای آن مجازات دنیوی تعیین شده است.
چنانکه در پتت «خرده اوستا» آمده است: “از هرگونه گوشت مردمان و سگان و جانوران زیانکار مرده و زنده که به آب و آتش رساندم و هرجای آبادان که آلودم و از هر پلیدی که به آب و آتش رساندم، از این اندیشه و گفتار و کردارها پشیمانم و پتت میکنم.”
یزدگردی، آلودن آتش و آب گیاهان را از جمله گناهانی که قابل سزا بودهاند، دانسته است.
در فصل چهل و چهارم دینکرد آمده است که آلودن آب یا آتش از گناهان بزرگ است. در این باب احکام مربوط به رساندن مرده به آب یا آتش و یا اوردن آب به شیئی مرده و آلودن آب ذکر شده است.
گیاهان و درختان:
در «هوسپارم نسک» بخشی دربارهی گناه آنان که به گیاهان آزار میرسانند و درختان را میبرند، آمده است و کیفری که میباید از اینکار در دادگاه ببرند.
در پارهی ۱۱ یسنا ۱۷ آمده: همهی گیاهان مزدا داده را میستاییم و در پارهی ۹ یسنا ۷۱ آمده: بالا و ریشهی گیاهان را میستاییم.
قطع درختان جرم محسوب میشد و حتی کندن برگ درختان نیز گناه بود. تنها در شرایط خاصی که در قوانین تعیین شده بود، ممکن بود درختی را ریشهکن کرد. همچنین مطابق مندرجات بند ۶۱ فصل اول «سکاتوم نسک»، ریشهکن کردن گیاهان طبی، گناه بوده است.
حیوانات:
یکی از بخشهای «گنباسر نیگاد نسک»، «مجموعهی قوانین دربارهی حیوانات» است. در این بخش مطالبی در خصوص حملهی غیرقانونی و ایراد جراحت به حیوانات باری و گوساله و گوسفند، با مکافات و تاوان آن آمده است.
در پتت «خرده اوستا» آمده است: “از هرگونه گناهی که من به روان به بهمن امشاسپند و به تن به جانداران، جانداران گوناگون کردهام، چارپایانی را زده و آزردهام و یا با شکنجه و سختی کشتم یا خوراک و آب به گاه خود به او ندادم و یا استخوان او را شکستم و یا از دزد و گرگ و راهزن نگاه نداشتم و یا از سرما و گرمای بیاندازه دور نگاه نداشتم، اگر جاندار مادهی جوان را کشتم و یا گاو ورزا، و اسب کارزاری و بره و بزغاله و مرغ کرچ را کشتم تا بهمن امشاسپند از من آزرده و ناخشنود گردید، به اندیشه و گفتار و کردار، از آن گناهان پشیمان شده و پتت میکنم.”
در باب سیزدهم «وندیداد» گناه زدن ضربتی که باعث بیهوشی و نهایتا مرگ سگ پاسبان گله گردد، هشتصد ضرب با آلت فرمانبرداری یا هشتصد ضرب با سیخ اسبرانی آمده است. این مکافات جرم، در مورد سگ پاسبان محله، هفتصد ضرب و برای سگ بیصاحب، ششصد ضربه تعیین شده است. در مورد کشتن توله سگ، شغال تیزدندان و روباه نیز، پانصد ضربه مقرر شده است.
در بند پنجاه فصل پانزدهم «وندیداد» آمده است که هر کسی ماده سگی را که تازه زاییده باشد بکشد، سزای آن هفتصد ضرب با سیخ اسبرانی و هفاصد ضرب با آلت فرمانبرداری است.
مطابق بند دو از فصل چهاردهم «وندیداد»، هرگاه کسی ضربهای کشنده به سگ آبی بزند و در نتیجه آن سگ بمیرد، سزای آن دههزار ضربت با سیخ اسبرانی و دههزار ضرب با آلت فرمانبرداری است.
مطابق مندرجات روایات «داراب هرمزدیار»، کشتن خرگوش از جرائم مهم بوده، سزای مجرم، مرگ است.
در «سکاتوم نسک»، ترساندن گوسفند و زدن حیوانات باری به طور غیر قانونی، ممنوع و گناه بوده است.
در «دینکرد»، کرکردن سگی که گله را هدایت میکند، جرم بوده است. هرگونه رفتار غیر عادلانهی چوپان با سگ گله، جرم محسوب میشده، از جمله کار کشیدن غیر عادلانه از سگ و عدم توجه به اعطای پاداش به سگ در مواردی که ضروری به نظر میرسد.
در یک بخش از «سکاتوم نسک» داریم که انسان باید شرایط تولید مثل برای حیوانات را فراهم کند.این بخش حاوی مطالبی در مورد گناه عدم ایجاد شرایط تولید مثل برای حیواناتی همچون شتر، گاو، گوسفند و بز بوده، تاوان آنها را مشخص کرده است.
هرگاه چوپانی موجبات نگرانی گله را فراهم آورد، مرتکب جرم شده است.
در بند بیستم باب سیزدهم «وندیداد» آمده است:” ای مقدس دادار گیتی جسمانی کسی که به سگ پاسبان گله غذای بد بدهد چه اندازه گناه به خود وارد آورد. پس اهورامزدا گفت مانند آنکه در گیتی جسمانی به رئیس بزرگترین خانه غذای بد دهد و گناه به خود آورد.
در بند سوم باب پانزدهم «وندیداد» آمده:” دوم معصیتهای کبیره که مردم کنند آن است که کسی سگ پاسبان را استخوان غیرقابل جویدن یا خوراک داغ بدهد. در بند چهارم آمده است که اگر از اینکار استخوان در دندانهای سگ گیر کند یا آن خوراک داغ، دهان یا زبان او را بسوزاند و سگ از آن زخمی شود، از این عمل مردم سراپا گناه میشوند.”
در فرگرد چهل و هشتم «ارداویرافنامه»، اینگونه آمده است:” این روان آن مرد «دروند» (پیرو دروغ) است که در گیتی خوراک از سگ شبانان و سگ پاسبان باز داشت، یا آنها را زد و کشت.”
آرش نورآقایی
منابع:
*نظام جزایی ایران در عصر ساسانیان، آوا واحدی نوایی، با دیباچه رضا نوربها، تهران، میزان، ۱۳۸۰
* حقوق جهان در ایران باستان، فریدون جنیدی، ویراست ۲، تهران، بنیاد نیشابور، نشر بلخ، ۱۳۸۳
دیدگاهها
har bar ke be injaa sar mizanam vaghean yek seri info e daste avvale orginaal kasb mikonam , besyaar doostetaan daram , besyaar marde sharifi hastid vaghean, in site panjerehyeest ke maa khaaneh niyaakenemaan raa bekhoobi ba aan mishenaasim, khodaa shomaava amsaale shomaa ra baraye iran negah darad, bi eghraagh yeki az behtarin va sharif tarin va aalem tarin adam haayee hastid ke man mishenaasam,khodaa shomaa ra hefz konad,ya hagh
وقتی آنقدر آزادی داریم که در دنیای تنها و مجردخود زندگی کنیم – به جرات می گویم که این گونه زیستن شهامتی بسیار می طلبد در این بازار سیاه که آلوده ات نکنند به سیاهی دیدگان و زبانهای زشتشان –
سگ وفادار و نگهبان ، چوپان مراقب و تغذیه کننده و قاضی و دادار عادل و دانا هم خود هستیم و بسیار متعهد و مسئول در قبال خود.
آفریننده لحظه ها فقط خود هستیم.
شاید مرتبت با تحقیق نبود ولی حس آزادی داشت حس اختیار در شاد بودن وخندیدن با رای دادگاه درونی.
شاد باشید و پیروز.
جای آلودگی هوا خالی بود. فکر میکنم فحاشی، بد دهنی و پرخاش کلامی جزیی از آلودگی هوا
باشد، هر جند کلام خود مقدس تر از آن است که بر صفحه نشیند یا در جریان هوا قرار گیرد.
موفق و پر بار باشید.
درود
چقدر جای خالی این آموزهها در کتب درسی خالیه
…………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. موافقم.