اروپا ۵۷

صبح امروز (جمعه ۲۳ اکتبر) ورونا را ترک کردم و بعد از سه ساعت و نیم مسافرت با ترن، خودم را به شهر TRIESTE در نزدیکی مرز کشور «اسلوونی»، جایی که «مهدی فتوحی» و «نسترن شیرازی» (همسر مهدی) زندگی می‌کنند رساندم. در مسیر از «ونیز» گذشتم ولی توقف نکردم. دو شهر دیگر از ایتالیا هست که قصد دارم از آن‌ها دیدار کنم: «ونیز» و «میلان». تا چه پیش آید. از قبل قرار بود در این سفر، به «مونیخ» هم بروم که شرایط تغییر کرد، اما دوباره موضوع جالبی پیش آمد که اگر جور شد و به «مونیخ» رفتم، حتما اصل قضییه را شرح می‌دهم. فعلا در خانه‌ی مهدی و نسترن نشسته‌ام و چای می‌نوشم و بعد از دو روز بی‌خبری برایتان می‌نویسم. هوای بیرون بارانی است و باد شدیدی می‌وزد.   

آن‌قدر این روزها فکرم را رها کرده‌ام و سیٌال می‌اندیشم و هر لحظه برنامه‌هایم را تغییر می‌دهم که برای خودم هم جای شگفتی دارد. تا به حال چندین مرتبه تصمیم گرفته‌ام که به پراگ، بارسلون، زاگرب، وین و مونیخ بروم و با این حال هنوز از فردایم خبر ندارم که چه خواهم کرد و چه خواهد شد. برنامه‌هایم را بر اساس ملاقات با آدم‌ها تنظیم می‌کنم. تجربه‌ی منحصر به فردی است. یک‌جورایی عارفانه است. موضوعاتی هم هست که گاهی کلا برنامه‌هایم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اصلا هم ربطی به عرفان ندارد، هزینه سفر یکی از آن‌هاست. به طور مثال، فقط برای ۱۰ روز پول دارم ولی هنوز ۲۱ روز به زمان برگشتم باقی مانده. حالا حتما می‌فهمید چرا راهم را به سوی خانه‌ی مهدی کج کرده‌ام. راستش من نمی‌دانستم که در اروپا برای دستشویی رفتن در ایستگاه مترو باید چیزی در حدود ۱۲۰۰ تومان بپردازم.

دیدگاه‌ها

  1. N

    سلام
    گفتم که … گاهی خبیث بودن بد نیست ! البته هم ناراحتم هم خوشحال . خوشحالم از بعد خباثت و ناراحتم من باب رفاقت . فقط سنگینی ترازو رو نمی دونم به کدوم سمته … به هر حال مثل همیشه بهترین ها رو براتون آرزو می کنم .
    خوش بگذره . دیر و زودش مهم نیست .

  2. نیلوفر مهرزمین

    درود بر شما

    خوش بگذره !ونیز برای من خیلی تازگی نداره چون از وابستگان درجه یکم ۱۰ سال در تورینو زندگی می کرد و ما همیشه کارت پرستا لهای زیادی از شهر های مختلفش داریم دو بار یکی دیگر از اعضای خانواده ام رفتند جناب آرش خان تا می توانید از اشیا موزه و از معابد میترایی از موتیف های در و دیوار مهری و هر رد پایی از مهر پرستی دیدی عکس بگیر یادت نرود منظره رو ولش کن از شما ماهر تر خود کشور ایتالیا از این منظره ها عکس می گیرد فیلمت را فدای مذهب مهری کن ! راستی برو خونه ی مارکوپولو کتابش را بخر یک شوالیه بخر خانم هم نداری بگم چی براش بخری بدبختی یکی دوتا نیست! از آثار میکلانژ و اون یکی رقیبش عکس بگیر !

    شاد باشی پس جناب مهدی فتوحی در خارج هستند سلام من را خدمت ایشان و خانواده ی گرامیش برسانید

    بدرود

  3. دوست

    سلام .اینجا شب است و من چند شبی است می خواهم برایتان بنویسم.اولین شبی که به سایتتان سر زدم خواب عجیبی دیدم .شاید عوامانه به نظر برسدو دور از ذهن .
    در ساختمان نیمه کاره دوبلکسی بودم که قبلن آنجا رفته بودم اما در خوابم خانه شما بود وپر از سیب وسفال.شما داشتید برای من از پسری یازده ساله می گفتید که سالها قبل از دستش داده بودید.صبح آن روز احساس سنگینی می کردم و فکر می کردم باید برایتان بنویسم یا نه…
    شاید این خواب برای شما معنی خاصی نداشته باشد اما حس الزام آوری در من برای نوشتن بود که نوشتم…
    با بهترین آرزوها برای شما.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *