امروز موضوع میراثفرهنگی در کشور ما مهم قلمداد میشود، تا جاییکه ارزشهای آن با احساس مردم درهم آمیخته شدهاست اما آیا مردم با موضوع میراثفرهنگی منطقی و اصولی برخورد میکنند یا از روی احساس؟!
نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از کشورها، چگونگی برخورد با میراث فرهنگی یک مساله مهم به شمار میرود. اما آنچه که موضوع این نوشتار را دربرمیگیرد روند توجه به میراث فرهنگی و چگونگی آن در ایران است.
به نظر میرسد مردم ایران همسان با مردم دیگر نقاط جهان، بیش از پیش به مسائل مربوط به میراث فرهنگی و همچنین میراث طبیعی اهمیت میدهند. این اهمیت و توجه، به خودی خود نشاندهنده روشنفکری و فرهیختگی جامعه است، اما در ضمن این سوال مطرح میشود که آیا مردم با موضوع میراث فرهنگی به طور منطقی و اصولی برخورد میکنند، یا اینکه تنها از روی احساسات مسائل را تحلیل میکنند.
در این رابطه توجه به یک نکته ضروری است، که هنوز در کشور ما دورههای مختلف تاریخی، ارزش متفاوت دارند. به فرض مردم ما دوره هخامنشیان را بهترین دوران تاریخی ایران میدانند و آن را ستایش میکنند و از طرف دیگر قاجاریها را منفور میشمارند.
این دیدگاه در اهمیت میراث فرهنگی متعلق به هر دوی این دوران، اثر فراوان میگذارد. یک مثال این است که کمتر کسی روند رو به تخریب قلعه سردار اسعد را مد نظر دارد، اما هر کسی که تنها نام کوروش را شنیده نسبت به آبگیری سد سیوند معترض است.
قبلا در کشورهای اروپایی هم این مساله مشاهده میشد. به طوریکه یک دوره تاریخی مورد تحقیر واقع میشد و دوره دیگری مایه افتخار و مباهات بود. برای مثال، قرون وسطی، عصر تاریکی و دوره رنسانس خیلی با ارزش بود. اما امروزه آنها برای دورههای مختلف تاریخی و آثار فرهنگی و هنری متعلق به هر دوره، ارزش یکسانی قائلند.
این مطلب نمایانگر این است که در کشورهای پیشرفته و در پی توجه به میراث فرهنگی، نوع داوری و نگرش نیز تغییر کرده است. تغییری که جامعه ایران نیز نیازمند آن است. میتوان گفت که ارزشیابی و ارزشگذاری میراث فرهنگی باید به طور اصولی و با توجه به فاکتورهای مختلف مورد بررسی قرار گیرد، نه این که تنها بر اساس احساسات و گونهای از میهن پرستی رمانتیک با آن برخورد شود.
قدم اول برای این تغییر، جواب دادن به این سوالهاست. ۱- چه چیزی را باید میراث فرهنگی دانست؟ ۲- چرا باید آن را حفظ کرد و چه بخشی از آن باید حفاظت شود؟ ۳- چه کسی باید حفظ کند؟ ۴- چگونه باید حفظ شود؟ ۵- چه هزینهای را برای میراث فرهنگی باید پرداخت؟ ۶- چه منافعی از حفاظت میراث فرهنگی شامل حال ما میشود؟
شاید مطرح کردن این سوالها خود مورد سوال باشد، اما اینها سوالاتی هستند که به جرات میتوان ادعا کرد حتی بیشتر کسانی که با مقوله میراث فرهنگی در ارتباط هستند یا میراث فرهنگی دغدغه ذهنی و بخشی از دلواپسیهای آنان است، با جوابشان آشنا نیستند و این نشاندهنده آن است که میراث فرهنگی و مسائل مربوط به آن از تمامی جهات مورد بررسی قرار نگرفته است.
از طرفی میدانیم که موضوع و مساله بسیار مهم در رابطه با میراث فرهنگی، مربوط به قوانین آن است. در واقع چگونگی قوانین، چگونگی پاسخ به سوالات فوق را مشخص میکند.
میراث فرهنگی و قوانین مربوط به حفظ میراث فرهنگی نه تنها با هم در ارتباط هستند و به یکدیگر مشروعیت میبخشند، بلکه اصولا مستقل از یکدیگر قابل تحلیل نیستند.
بنابراین در کشوری همچون ایران که میراث فرهنگی پرشماری دارد و به همین خاطر در دنیا دارای جایگاه ویژهای است، قوانین حفاظت از آثار، نقشی بسیار اساسی دارند. در واقع این قوانین، همانهایی هستند که قرار است هویت و غرور ملی ایرانیان را حفظ کند.
با این وجود کمتر شاهد بودهایم که نهادی، چه دولتی و چه مردمی، به طور علمی و منصفانه، تاثیر مقررات حفاظت از میراث فرهنگی را نقد و بررسی کند. به ندرت این سوال مطرح شده که آیا مقررات وضع شده، تاثیری در حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی داشتهاند؟ و اگر مقررات تاثیر نداشتهاند یا تاثیر اندکی داشتهاند، به چه دلیل است؟
موضوع مورد بحث دیگر این است که اصولا ارزشگذاری میراث فرهنگی چگونه انجام میگیرد. آیا اصولا این ارزشگذاری مادی است، صرفا معنوی است یا هم مادی و هم معنوی است.
حدس میزنیم که اگر از مردم ایران در رابطه با ارزش میراث فرهنگی سوال شود، کمتر کسی آن را از جنبه ارزش مادی مورد بررسی قرار دهد. حتی در دنیا هم ادبیات منسجمی که زمینه بحث جنبههای اقتصادی میراث فرهنگی را مطرح کند، کمتر دیده میشود، با این حال مقالاتی ارائه میشود که میراث فرهنگی را حتی از مقوله علم اقتصاد، ارزیابی میکنند.
سوالاتی که در اینجا رخ مینماید این است که آیا ما میتوانیم از میراث فرهنگی استفاده کنیم یا خیر. در صورت استفاده از میراث فرهنگی، چه فایدهای نصیبمان میشود و چه هزینهای باید بپردازیم.
در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر، رابطه اقتصاد با میراث فرهنگی در هم آمیخته شده است، چراکه بیشتر گردشگرانی که به کشور ما سفر میکنند، قصدشان دیدار از میراث فرهنگی است و به همین خاطر به ایران میآیند و پول خرج میکنند. هر چند که در این میان، دیدار از میراث طبیعی هم نباید نادیده گرفته شود که البته آن هم به همین نحو با اقتصاد گره خورده است.
این چنین است که میتوانیم بگوییم بخش عظیمی از بازار گردشگری ما مربوط به بازار میراث فرهنگی ماست.
از سوی دیگر مشخص است که وقتی صحبت از میراث فرهنگی است، دولت نقش کلیدی و مستمری در این میان دارد. وظیفه دولت در قبال میراث فرهنگی شامل موارد زیر است: حفاظت و مراقبت از میراث فرهنگی در برابر تخریب و ویرانی، نگهداری از میراث فرهنگی در وضع موجود، مرمت میراث فرهنگی به شکل اولیه، بازسازی میراث فرهنگی به شکل جدید آن، اعتلا و اصلاح میراث فرهنگی از راههایی چون استفاده مجدد با تغییر کاربری.
با این همه، گاهی شاهد این هستیم که قوانین حفاظت از میراث فرهنگی با سهلانگاری روبرو میشوند و حتی در راستای منافع گردشگری قرار نمیگیرد. طرفهتر این که در کشور ما سازمانی که متولی گردشگری و همچنین میراث فرهنگی است، یک سازمان واحد است.
دوباره از زاویه دیگر، باید این سوالها را مطرح کنیم که هزینه حفاظت و نگهداری از میراث فرهنگی را چه کسی میپردازد و چه کسی از آن بهره میبرد. جواب این سوالها ما را به این سمت راهنمایی میکند که بدانیم تا هنگامی که هم دولت و هم مردم خود را متولی حفاظت از میراث فرهنگی (و میراث طبیعی) قلمداد نکنند، در این زمینه ضعف خواهیم داشت.
این ضعف در جامعه امروز ایران کاملا مشخص است. مردم ما از ارزش میراث فرهنگی و میراث طبیعی آنطور که باید و به طور اصولی آگاه نیستند. هنوز نمیدانیم که کدام یک از میراث فرهنگی ارزش نگهداری دارند و کدام یک را میتوانیم تغییر کاربری دهیم. این که میراث فرهنگی را تنها با لفظ نفیس و غیر نفیس از هم جدا کنیم به نظر کافی نیست.
به همین دلیل است که گاهی با مهمانسرا کردن قلعه شوش مخالفت میکنیم اما از طرفی در دل تخت جمشید و در نزدیکی کاخ تچر بنایی را میسازیم که تنها برای استراحت نگهبانان است و با مجموعه تخت جمشید هیچ سنخیتی ندارد. برای آن یکی، دهها خبر در خبرگزاریها و روزنامهها درج شد، اما این یکی اصلا به چشم هیچ خبرنگار و منتقدی نیامد.
نهایتا باید بگوییم آنچه در مقوله میراث فرهنگی آزاردهندهتر است، این است که نه تنها مدیران، بلکه ما منتقدان مسائل میراث فرهنگی نیز، با قوانین آشنا نیستیم و یا آنها را در نظر نمیگیریم و به همین دلیل است که یکسان و منطقی مشکلات را تحلیل و بررسی نمیکنیم.
آرش نورآقایی
دیدگاهها
سلام،کارمند میراث فرهنگی چه کسی می تواند باشد؟ و چه جایگاهی در دولت دارد؟ اصلا شرایط ورود به این سازمان چگونه است؟
سلام،ممکنه به همه ی سوال هایی که در متن کردید جواب بدهید؟
عاااالی بود
عالی
رویکردی مطرح شد که من هیچ وقت بهش فکر نکرده بودم
کاش میشد مدیران و کارشناسان سازمان میراث فرهنگی رو تگ کرد😐
به بعضی جملاتش هر هفته باید فکر کرد.
…………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از شما.