آرتیست آرتین

نقاشی های محیط زیستی “آرتین” (بچه خواهرم):

۱

۲

۳

۴

۵

۶

۷

و این هم “آرتین” ۴ ساله

پی نوشت: خواندنی های دیگر مرتبط با آرتین در لینک های زیر

http://nooraghayee.com/?p=13150

http://nooraghayee.com/?p=9968

http://nooraghayee.com/?p=24032

http://nooraghayee.com/?p=22905

http://nooraghayee.com/?p=18708

دیدگاه‌ها

  1. مهدیس

    سلام. وای آرش با چیزهایی که ازش گفته بودید نباید ۴ یا ۵ سالش بیشتر باشه ولی واقعاً خوب نقاشی می کشه. خیلی خوبن. اون نقاشی گوزن و زرافه و گورخر چقدر خوب کشیده این حیوونا رو خصوصا شاخ های گوزن رو. خودشم که با اون لبخندش معلومه که خیلی بلاست.
    می دونی، بچه ها جان جهان خسته ما هستند. لطفاً به آرتین بگید به من خیلی انرژی داد با این نقاشی‌های خوشگلی که کشیده. گرچه داییش کم لطفی کرد نمایشگاه کودک، محیط زیست، فوتبال نیاوردش و گرنه حتماً یه طوطی خوشگل واسه من می کشید.
    …………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از محبتت مهدیس عزیز. برای مراسم های آینده میارمش.

  2. دوست

    سلام.
    خیلی نازنازی است.ومعصوووووم و با استعداد ، خداوند حفظش کنه
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از لطف شما.

  3. مهرزاد

    حلال زاده به داییش میره دیگه 😉
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از محبت شما، اما من از نقاشی هیچ بهره ای ندارم و حتی از هنر.

  4. سیده مهسا مطهر

    چه نمکی داره هزار ماشالله آرش 🙂 بیار یه بار ببینیمش تو این چند سال یه بار رو نکردی این خواهر زاده عسلو چرا ؟
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از تو. در اولین فرصت، میارمش.

  5. سیده مهسا مطهر

    این متن رو سعید ایوبی تو فیس بوک گذاشته دیروز :
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………

    برادر خوبم ، محسن ….
    روی سخنم با دوست یا بهتره بگم دوستانی است که اسمش یا اسمشان را محسن میگزارم و شاید دوست داغداری باشد که هم میسوزد و میسازد ، روی سخنم با یک دوست است و از آنجاییکه نوشتن از دوست هر زمان خوشایند است این متن را برای دوست خوبم مینویسم . دوستی که نه تنها در زمینه شغلی همکار هستیم بلکه از همسنگری میخواهم بنویسم که تا پای جان در بر جانان جان میدهد .
    در ابتدای امر عارض هستم که این متن دست نوشته شخصی و خود خودم است و هر گونه برداشتی نه تنها به اینجانب مربوط نیست بلکه هم بر عهده شخص خواننده میباشد مهمترآنست که از محسن مینویسم و بس …
    محسن عزیزم …
    سالیان پیش از این در شب تاریک صنعت گردشگری کشور بودند کسانی که اسمشان را گذاشته بودند راهنمای تور !!! که همچون گروه لیان شامپو پراکنده بودند در همه استانهای کشور .. در این میان تنی چند از دوستان باوقار در پی تشکلهای صنفی برای این عزیزان برآمدند تا سر و سامانی به این راهنمایان تور از اینجا رانده و از آنجا مانده بدهند تا صاحب منزلتی و جایگاهی شوند . آری شماها آمدید و قبول زحمت نمودید و عشق آغاز شد . انجمنها تشکیل شدند ، صاحب خانه و کاشانه شدیم ، خونه های باصفا و پر از مهر ، دوستی ها شکل گرفت ، دوستیهایی از جنس سفر ، دوستیهایی از جنس طبیعت .. موتور ایده پردازیها روشن شد و فکر ها شروع به زایش کردند ، استخوانها شکست و زحمتها کشیده شد . اسمشان را گذاشتند “انجمنهای صنفی راهنمایان تور” .. ابتدای کار اسم ناملموسی بود ، نا آشنا و عجیب و غریب ، تلاشها ادامه داشت تا اندک اندک جمع مستان آمدند و اکثر استانهای کشور صاحب انجمن شدند .. خبرها روز به روز در کشور می پیچید عجب !!! .. انجمنهای صنفی وارد کارزار شدند و گویا حرفهایی برا گفتن دارند … پروژه عظیم گردهمایی راهنمایان تور کشور کلید خورد و هر ساله در یک استان و همزمان با روز جهانی راهنمایان تور در سراسر دنیا … مرامنامه گردهماییها نگاشته شد و هر سال ایده جدید و طرح جدید ، خانواده مان بزرگ و بزرگ شد .. بله سالهای نه چندان راحت گذشت ، خون دل خوردنها ، اشکها ، بغضها ، خم به ابرو نیاوردنها و…
    سالها دل طلب جام جم از ما میکرد ، روابط انجمنها پیچیده تر شدند ، نیاز به یک کانون گرم که مایه دلگرمی همه انجمنها باشد حس میشد ، ” کانون راهنمایان گردشگری ” تشکیل شد ، کانونی که تکیه گاهی شد استوار برای انجمنهای صنفی راهنمایان و زبان بران و گویای راهنمایان تور ایران در سراسر دنیا ….
    به لطف همه دوستان شمع کانون سوخت و سوخت و محفل گرم و گرمتر شد . خبرها همچون باد وزانی در دنیا میپیچید ، کارنامه درخشان انجمنهای صنفی ، کانون را امیدوارتر به ادامه راه میکرد و روز به روز اسم کانون در سازمان جهانی راهنمایان گردشگری دنیا شنیده شد . در پی تلاشهای شما به عضویت رسمی فدراسیون جهانی راهنمایان گردشگری دنیا در آمدیم خبری پر از اتفاقات خوب و خوشایند .. چه عضویت شیرینی ، گوارای وجودتان راهنمایان …
    انتظارها بالا بود و توقعات در سطح عالی ، برنامه ریزیها شروع شد ، اتحاد ها بسته شد ، عهد ها و پیمانها ، همزمان مشکلات دو چندان و سنگ اندازیها و دل شکستنها و غیره و غیره …
    از آنجاییکه” that is our love story” ، البته این جمله تاریخی لازمه که منبعش هم ذکر بشه ( خانم مهسا مطهر ) هستش ، کارها هر روز بهتر از دیروز پیش میرفت ، از لحاظ پیشرفت غیر قابل کنترل شدیم و باور کردیم که میشه و میتوانیم …خبری خیره کننده در صدر اخبار گردشگری ایران و دنیا قرار گرفت ، انتخاب ایران بعنوان یکی از نامزدهای نهایی کنوانسیون بین المللی راهنمایان تور دنیا در سال ۲۰۱۷…
    آزمونی سخت در راه بود و دشوار ، ما کجا و کنوانسیون بین المللی راهنمایان کل دنیا کجا ؟ … نشدنی هست مگه میشه ؟…از آنجاییکه ما به هر چی خواستیم رسیدیم و دست بردار نیستیم و دلمون به کارهامون قرصه پای در میدان گذاشتیم .. این گوی و میدان … کمر همت بستیم و با اراده ، کارگروه تخصصی تشکیل شد و با دست خالی و کمبود منابع مالی ولی با فکری پر از ایده راهی پراگ شدیم … ستاره ها دور هم جمع شدند هر کدام از یک سو … جالب اینجاست ، زندگی لطیفی است ، از کار و زندگیت بزنی و با هزینه خودت بری و بخوای از حق همه راهنمایان تور ایران دفاع کنی اونم در مقابل غولهای گردشگری دنیا .. بگذریم …
    محسن عزیز…
    پراگ انتظار حضور رویایی ایران رو با این قدرت نداشت ، موتور فکرها روشن شد و هر روز زدی تو خاکریز رقبا ، هر روز ایده ای نو ، بیچاره حریف رو بگو میز ما رو میدیدن دست و پاوشون میلرزید که اینا باز امروز میخوان چه برنامه ای ارائه بدن ، رایزنی ها شروع شد ، با خودمان فیلم برده بودیم نه تیزر تبلیغاتی ، فیلممان هم رنگ و بوی خاصی داشت با صدای دلنشین یک آشنا ، سمینار ارائه شد ، همه چی عالی ولی پر استرس پیش میرفت … ” پراگ نمیتونست منو بازنده ببینه ” آرش حق داشت …
    روز موعود همه پای وایبر خیره به گوشی نشستیم ، ” میزبان شدیم ” نقش بست بر روی صفحات وایبر ، چه شبی بود ،
    امشب از دولت خود ( کانون ) دفع ملالی کردیم / این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم
    ایران با حداکثر آرا و قاطعیت تمام برنده کنوانسیون راهنمایان گردشگری کل دنیا در سال ۲۰۱۷ شد . آری میزبان شدیم ..
    و این تازه شروع ماجراست ، روزنامه ها تیتر زدند ، سایتها تبریکها گفتند و به به چه چه ها شنیدیم ، از بزرگ و کوچک برایمان آرزوی موفقیت کردند . همه امیدواریمان دادند …
    محسن جان …
    این قصه سر دراز دارد ، حالا تو ماندی و حوضت ، تو ماندی و هزار سودا ، محسن ماند و یه دنیا کار و سختی و فشار .. این هم خودش عالمی دارد .. ما هم سرمان درد میکند به اینجور کارها رفیق … از یه طرفی مطمئنم که از پس این کار بخوبی بر خواهیم آمد و رو سفید خواهیم شد و این میزبانی نقطه عطفی خواهد شد در سرنوشت گردشگری و راهنمایان تور کشور ایران ..
    بعد از پراگ نگرشها به صنعت گردشگری کشور تغییر پیدا کرد و کل دنیا حضور ملموس راهنمایان تور ایران را در کل دنیا احساس کردند .
    برادر خوبم ، روزهای خوبی در پیش است ، از باد ها و طوفانها گذشتیم و سر منزل مقصود نزدیک است ، با تمام وجود سوختنت را نظاره گرم و چگونه با تمام قوا در راستای اهداف کانون قدم بر میدار ی …. تلاشهایت ستودنیست و تمام قد بعنوان یک راهنمای تور قدردان زحمات بی منت و بی ریا و شبانه روزیت هستم …
    از این به بعد میخوام خودمونی بنویسم :
    برادر خوبم محسن ، خوشا به سعادتت که بابای خوبی داری ، به ظاهر مهربون نیست ولی ته دلش خیلی مهربونه و هواتو داره ، آرش و میگم که وقتی پاش میاد وسط کسی رو یارای مقابله نیست ، کمانی در دست و آماده بزم .. خوشا به سعادت تو و همه فرزندان خلف آرش …
    دوستان عزیزم ، اشتباه میکنید ، منظور من از محسن در این متن شخص محسن حاجی سعید نیست . بلکه محسن نمادی است از : محسن ها ، آرش ها ، مسیحا ، مجید ها ، مهسا ها ، عاطفه ها ، علیرضا ها ، حسین ها ، پگاه ها ، سوسن ها ، ژاله ها ، سمیراها و خیلی های دیگر از جای جای انجمنهای صنفی راهنمایان گردشگری سراسر ایران که همه و همه در یک هدف مشترک مشترکند ، همه برای یک هدف ، یکدل و یکرنگ ….
    دوستان خوب راهنمای تورم ، مشکلات هست و انکار ناپذیر ولی این روزها هوای همدیگرو بیشتر از قبل داشته باشیم …
    این متن رو برای تشکر از همه راهنمایان توری نوشتم که در جای جای کشور مشغول فعالیت راهنمای تور هستند و برایشان سفرها و روزهای خوبی آرزومندم .
    انتشار این متن بدون ذکر منبع نه تنها منع قانونی و پیگرد ندارد بلکه مورد تایید نویسنده نیز میباشد .
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از سعید ایوبی بزرگوار و سپاس از تو.
    این متن رو سعید برای من ایمیل کرده بود. تمایل داشتم که این مطلب رو به عنوان یک متن مستقل در همین سایت بزارم، اما به دلایل مختلف و بعد از بررسی همه جانبه، پشیمون شدم.

  6. بهزاد

    به به چقدر خوب کشیده
    امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشد
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. آره خوب کشیده ناقلا.

  7. اشنا

    نهایت پاچه خ ……..
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. منظورتون کیه دقیقا؟

  8. اشنا

    کامنت مهسا چه ربطی به پیغام اقای نور اقایی و این عکسهای زیبا دارد
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. راستش، هیچی. ولی احتمالا مهسا می خواسته از حقوق بعضی از بچه ها دفاع کنه.

  9. اشنا

    اقای ایوبی در شب تاریک صنعت گردشگری شما کجا تشریف داشتید ؟ فکر نمیکنید گروه لیان شامپو الان وجود دارند و نه در زمانی که شما از ان نام بردید . اگر به حرمت نام ارش و خوانندگان فرهیخته این سایت نبود اسامی گروه لیان شامپو را منتشر میکردم .
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. تقاضای من اینه که به کلیات نامفهوم اشاره نکنید، بلکه مصداق بگید. من حاضرم به حرف شما گوش کنم. یا برام ایمیل بزنید و بگید موضوع چیه، یا تلفن بزنید. موفق باشید.

  10. یک دوست

    اقای ایوبی بقول شما میخوام خودمونی بنویسم . بابا خیلی مهربونه . ولی فرزندای ناخلفی داره .
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. شما به من لطف دارید، اما برای اثبات ناخلفی فرزند، لطفا دلیل قانع کننده ارائه کنید و تنها به کلیات نپردازید. اگر تخلفی صورت گرفته باشه، مطمئن باشید که اولین کسی هستم که برخورد می کنم. سپاس.

  11. یک دوست

    جناب نور اقایی لطفا تمام کامنتها را بنمایش بگذارید.
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. دوست خوب، سعی من اینه که همه کامنت ها رو نمایش بدم و البته همه کامنت های شما با عنوان “یک دوست” به نمایش در آمده. ولی اگر قراره که کسی به صورت ناشناس بخواد شخص یا اشخاصی رو بدون هیچ مدرک واضحی زیر سوال ببره، برای نمایش یا عدم نمایش کامنت، جای بحث وجود داره.

  12. مریم

    اولیه عالیه آرش پروانه رو خیلی جالب کشیده. باید باهاش گفتمان کنم. خیلی با اسنعداده. حواست بهش باشه
    …………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. باشه، برات قرار جور می کنم.

  13. الهام

    سلام آرش
    آفرین به آرتین نابغه با نقاشی های زیبایش…
    نقاشی های آرتین عزیز ( به ویژه نقاشی اول) من را یاد یک موسسه هنری در خارج از ایران انداخت که نقاشی های بچه ها را به شکل عروسک می ساخت و برایشان می فرستاد… اینطوری بچه ها نقاشی هایشان را در دست های خود احساس می کردند.
    …………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. کار موسسه چقدر جالبه. میشه روش فکر کرد.

  14. مه مطهر

    کامنت دوم من ربطی به موضوع نداشت چون آرش توی فیس بوک نیست براش فرستادم بخونه همین!
    …………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  15. گندم

    کنار هم گذاشتن رنگها و تقلید اندام و حالات حیوانات عالیست خیلی از همسالان او فقط در حال کشیدن خونه و دودکش و نهایتا درخت و گل اند . موفق و سلامت باشد .
    …………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از توجه شما.

  16. حمید کاظمی فرد

    سلام ارش جان خوبی . افررررین به خواهرزاده عزیزت البته میگن حلال زاده به داییش میره .
    سال نو مبارک . ایشالا همیشه خوب و خوش باشی . مرد بزرگ و بی ادعای گردشگری .
    …………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام بر شما، دوست عزیز. سال نو خجسته باد و به امید دیدار.

  17. Masi

    چقدر قشنگ میخنده :* چشماشو موقع خندیدن دوست دارم

    این بچه هنرمند ِ درجه یکی میشه
    کلی هم پیشرفت کرده

    یه روزی باید باهاش قرار بذارم بشینیم به نقاشی کشیدن با هم 🙂
    …………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از توجه شما.

  18. لیلا

    سلام
    آرتین جان همون خواهر زاده ات است که تو در سفر هند بودی به دنیا آمد چه زود گذشت و بزرگ شد.

    مثل خودت استعداد داره، به خان دایی جونش رفته.
    نقاشی هایی فوق العاده زیبایی کشیده به سنش نمیخوره اینطور قشنگ نقاشی کنه
    آفرین آرتین جان
    در ضمن اسم زیبایی داری ودر آینده هم نقاش زبردستی میشوی.
    …………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. زنده باشید. سپاس از محبتتون.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *