گزارش تصویری از تسالونیکی

از میان شهرها، “فلورانس” شهر من و از میان کشورها، “یونان” کشورم. بخش “اروس” وجودم متعلق به “فلورانس” و بخش “لوگوس” هستی ام متعلق به “یونان” است.

دیشب وقتی به “تسالونیکی” رسیدیم، بدون اینکه این شهر را قبلا دیده باشم و یا نقشه ای همراه داشته باشم، به همراه چند تن از همسفران به کشف بخشی از شهر پرداختیم. می دانستم که همدیگر را درک خواهیم کرد. در اولین دیدار، من و شهر، همدیگر را گم نکردیم.

“تسالونیکی” زنده است. مردم اینجا، طبیعی اند.

اینجا وقتی یک آدم را می بینی، خواهی گفت: “همنوع که می گویند، یعنی این.”

“برج سفید” (همین که در تصویر می بینید) با ارتفاع ۳۷ متر، روزگاری بخشی از دیوار شهر بوده. حالا از آن به عنوان نماد شهر یاد می کنند. روزگاری پیش از این هم به عنوان زندان و شکنجه گاه استفاده می شده و از این رو به آن “برج سرخ” یا “برج خونین” هم گفته اند. برج سفید در کنار دریا واقع شده.

“تسالونیکی” به عنوان دومین شهر بزرگ یونان، ۸ کیلومتر مسیر پیاده روی و دوچرخه سواری دارد. نام میدان اصلی شهر “آریستوتلوس” Aristotelous و جای خوبی است برای گذراندن وقت.

شهر زلزله خیز است. بارها آتش سوزی در آن رخ داده. یکی از مهمترین این آتش سوزی ها در سال ۱۹۱۷ رخ داده که واقعه مهمی برای شهر محسوب می شود. می گویند دومین شهری بود که مسیحیت در آن رواج یافت.

در این شهر قبرستان ارامنه، کاتولیک ها و ارتدوکس ها در کنار هم واقع شده ولی با دیوارهایی از هم جدا شده اند.

همچنین حضور یهودیان در این شهر -مخصوصا هنگامی که به دلیل کشتارهای جنگ های جهانی همه از اینجا فرار می کرده اند- در رونق و پیشرفت  “تسالونکی” اثر فراوان داشته.

“تسالونیکی” از جمع “تسالی” (نام یک شهر) و “نیکی” (الهه پیروزی) تشکیل شده. “فیلیپ”، پدر “اسکندر مقدونی” زنان بسیاری داشته. “تسالونیکی” نام دختر فیلیپ و خواهر ناتنی اسکندر بوده که نامش را به این شهر داده اند.

راستی بد نیست بدانید که “آتاتورک” در سال ۱۸۸۱ در این شهر به دنیا آمده. فکر کنم قبل از مرگ هم چند وقتی در این شهر زندگی کرده. در این شهر ساختمانی هست که از آن به عنوان منزل “آتاتورک” یاد می کنند. “تسالونیکی” در سال ۱۹۱۲ از عثمانی جدا شد.

مجسمه اسکندر مقدونی در نزدیکی برج سفید و همچنین دریا واقع شده.

طرحی از نیزه و سپر ارتش “فالانژ” Phalangos (ارتش مقدونی) را در تصویر می بینید که در چند قدمی مجسمه اسکندر برپا کرده اند.

بر روی هر یک از این سپرها نقشی دیده می شود. بر روی تصویر کلیک کنید تا بهتر دیده شود. طرح ها از ست راست عبارتند از: مدوسا، عقاب (نماد زئوس)، شیر (نماد هرکول)، ورزای نر (مهمترین حیوان برای قربانی)، مار (نماد هادس، خدای زیر زمین و دنیای مردگان).

اما تفسیر دیگری هم که می توان ارائه کرد این است که نقش انسان، عقاب، شیر و گاو که مربوط می شود به چهار حیوان مقدس بر روی این سپرها دیده می شود. قبلا در مقاله ای در این آدرس http://nooraghayee.com/?p=12 از فلسفه حضور این چهار حیوان در مکان ها و موضوعات مختلف نوشته ام.

در این تابلو جنگ اسکندر با داریوش سوم روایت شده.

نمای نزدیکتر از همان تابلو

به همراه راهنمای محلی از بخش جواهرات موزه باستان شناسی تسالونیکی بازدید کردیم. این عکس و شش عکس بعدی توسط “سپهر صناعی راد” از اشیای همین موزه گرفته شده.

تاج پیروزی طلا با برگ های زیتون برای کسی بوده که در مسابقات ورزشی پیروز می شده.

در این جعبه (سمت راست)، استخوان های فرد فوت شده را نگهداری می کرده اند.

از این تزیینات در مراسم رسمی و جشن ها استفاده می شده.

“اروس” و پرنده اش “خروس”. واژه “خروس” در فارسی با واژه “کوکوروس” یونانی شباهت دارد.

نمونه ای دیگر از جواهرات داخل موزه

این ظرف محل نگهداری مخلوط شراب (یک سوم) و آب (دو سوم) بوده و سمبل این موزه به شمار می آید.

بخشی از دیوار شهر “تسالونیکی” که بر فراز شهر برجای مانده.

نمایی از شهر.

بخش قدیمی تر شهر با شیروانی های قرمز رنگ مشخص است.

راننده این سفر “ونجلیس” است. همان راننده یونانی که در سفر ۲۹ روزه با هم بودیم. اتوبوسمان WiFi دارد.

نمایی از کلیسیای “سنت دیمیتریوس” مربوط به قرن پنجم میلادی

در زیرزمین کلیسای “سنت دیمیتریوس”، محلی وجود دارد که محل صومعه کوچکی بوده که بعدتر این کلیسا بر روی آن بنا شده است. “سنت دیمیتریوس”، در همین مکان کشته شده و قدیس حامی شهر محسوب می شود.

نمایی از داخل کلیسا

تصویری “سنت دیمیتریوس” را می بینید. همیشه او را جوان نقش می کنند چراکه در ۲۶ سالگی کشته شده.

“سنت دیمیتریوس” یک نظامی بوده و اینجا یک تصویر دیگر از او مشاهده می کنید.

در این مکان استخوان های او را نگهداری می کنند.

در واقع استخوان های او در این جعبه نگهداری می شود.

مردم به کلیسای “سنت دیمیتریوس” می آیند و اسم خودشان یا بستگانی که فوت کرده اند را بر روی این کاغذها می نویسند. همچنین از بیماری اشان می گویند. کشیش هر بعد از ظهر می آید و این ها را می خواند. برای بیماران سلامتی و برای درگذشتگان آرامش طلب می کند.

طاق نصرت “گلاریوس” را در تصویر می بینید. یکی از نقش هایی که بر روی این تاق نصرت حک شده، مربوط می شود به شکست ایرانیان از رومی ها در سال ۲۹۸ میلادی. در رابطه با “گلاریوس”، شکست سپاه ایران (در زمان پادشاه ساسانی، نرسه) و همچنین عهدنامه “نصیبین” می توانید اطلاعاتی را از اینترنت به دست بیاورید.

زانو زدن ایرانیان در مقابل رومیان در تصویر مشخص است. این نقش را می توانید با نقش زانو زدن “والرین” (پادشاه روم) در مقابل “شاپور اول” (پادشاه ساسانی) در نقش رستم (برای جنگی که در سال ۲۶۰ میلادی به انجام رسید) مقایسه کنید. گاهی زین به پشت و گاهی پشت به زین.

یکی از واقعی ترین حراج هایی که در تمام زندگی ام دیدم، حراج این کتاب ها بود. حیف که به زبان انگلیسی نبودند. اما بهترین کتاب ها با بهترین کیفیت ها با نازلترین قیمت هایی که می توانید تصور کنید را در این حراجی دیدم.

رستورانی را در کنار آثار تاریخی مشاهده می کنید. این یعنی گردشگری مسالمت آمیز با میراث فرهنگی، چیزی که در ما در کشورمان آرزویش را داریم.

نارنج های “تسالونیکی”

“سپهر” عکاس خوبی است.

نوازندگان خندان

نمایی از “تسالونیکی”

“برج سفید” پیداست.

آخرین عکس از “تسالونیکی”

دیدگاه‌ها

  1. خاطره

    ممنون واقعا.
    احساس میکنم اگر خودم هم اونجا بودم هرگز با چشمانی همانند چشمان شما نمیدیدم.
    …………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از توجه و محبت شما. اما هر کس مثل خودش میبینه و این زیباست.

  2. رضا

    درود آرش عزیز. به تازگی سایتتو پیدا کردم و از این بابت خوشحال. امیدوارم همیشه شادو پیروز باشی و روزی با هم هم سفر بشیم
    …………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادتمندم و امیدوارم بتونم در خدمت شما باشم.

  3. نازي

    عاشق وخسته ی سفر توریستی ام چون اون حال وهوایی که یک توریست در سفرش دارد در هیچ سفر دیگه ای پیدا نمیشود ونخواهد شد من حتی بعضی وقتها در شهر خودم به حالت توریست بیرون میروم ویک سفر کوچک ولی توریستی وجایی رو که هرگز ندیدم را برای خودم برنامه ریزی میکنم حتی اگر دیدن آرت گالری شهر باشد. خوش باشید
    …………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. زنده باد شما.

  4. مونا گلناز

    همه اش ی طرف اون حس چند زاویه ای عکس آخر ی طرف دیگه
    …………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. آره، بدک نیست.

  5. هستی

    سلام داداشی .

    خوب به سلامتی در سفر هستی .امیدوارم بهتون خوش بگذره .
    گزارش های سفرتون خیلی خوب بود وعکسهای زیبایی گرفتی .
    خوب داداشی آمدم پیشاپیش عید بهتون تبریک بگم چون ما داریم آمده میشیم برای سفر ،سال خوبی داشته باشی میخواستم بگم سال خوبی درکنار خانواده ، سر سفره ۷سین هستی خواهرتون فراموش نکنی از طرف من مادر وخواهر تون ببوسی به خصوص خواهر زاده ها . مثل اینکه نمیشه چون شما در سفر هستی .به هرحال براتون آرزوی سلامتی میکنم وسال خوبی داشته باشی .راستی عیدی خواهر وخواهر زاده فراموش نشه.
    وقتی طنین یامقلب القلوب دلت را لرزاند وقتی آوای خوش یامدبرالیل رازمزمه کردی
    و یامحوالحول دگرگونت کرد برای ماهم بخواه ازآن بخشنده بی همتا حول حالناالی احسن الحال
    پیشاپیش سال نو مبارک.
    …………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس. سال نو شما هم مبارک.

  6. مهدیس

    سلام. چه حس جالبی از شهری که تازه در آن قدم نهادید گرفتید “همنوع که می گویند، یعنی این.” … مشتاقم بدونم واقعاً چه چیز این حس رو بوجود آورده، گرچه شاید اصلاً نشه توضیحش داد.
    در مورد برخی عکسها برام سوالاتی پیش اومده که فعلاً نمی پرسم تا زیر نویس ها اضافه بشن، البته اگر وقت کنید که بنویسیدشون (تجربه ثابت کرده همیشه گزارش ها رو کامل کردید، ولی چون این سفر به تازگی شروع شده تنها می تونم آرزو کنم فرصت کافی برای اینکار داشته باشید.)
    عکس آخر رو هم که دیگه نگوووو …
    سپاس از شما
    …………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. توضیح عکس ها رو هم می نویسم. چشم.

  7. نغمه

    برخی عکس هاش شبیه ایرانه
    …………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. جدی؟

  8. مریم

    امیدوارم یک روز با گروهی که شما راهنمایش هستید مسافرت کنم ^_^
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. بنده هم امیدوارم که خدمت شما باشم.

  9. مهرانگیز

    سلام
    تشکر از اینکه اینهمه با حوصله و دقت گزارش سفرتونو مینویسید و ما رو سهیم میکنید. امید که سلامت و شاد روزهای سفر رو سپری کنید.پاینده باشید
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  10. بهروز

    نغمه راست می گه اولین چیزی که بنظرم اومد اینه که بعضی عکسها چقدر شبیه به عکسهای ایرانه عجیبه-
    عالی بود
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از توجه و لطف شما.

  11. الیسا

    بی نظیره این گزارش.
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خوشحالم که راضی هستید.

  12. عليرضا

    اسکندر گجستک
    ………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. بله، یکی از روش‌ها فحش دادنه وقتی که تحلیلی در کار نیست.

  13. Masi

    وقتی گزارش هایی که ازتون می خونم ، اولین مواجهه تون با اون ماجرا و شهر هست، چقدر متفاوت از مکانهاییست که بار اولشون نیست که می بینینشون.
    چقدر این تفاوت برام زیاد بود.

    عکس ها عالی، نوشته ها مثل همیشه به اندازه و حس عکس آخر هم نا گفتنی.
    ……………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. بله، بار اول فرق داره همیشه. حکایت بکر بودنه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *