فرمول اسارت

انسان همواره از آزادی می‌گوید، اما به نظر می‌رسد خودش همه‌ی موجودات اعم از بی‌جان و جاندار را در قفس یا به عبارت بهتر، در ابعاد قابل دسترسی گیر می‌اندازد تا احتمالا از این روش، آنها یا شاید خویشتن خویش را بفهمد؛ اشیای ارزشمند را در قفسه‌های موزه، گیاه را در گلدان، پرنده را در قفس و حتی یک منظره را در کادر دوربین حبس می‌کند.
انسان حتی افکارش را در قالب واژه‌ها به ابعاد دفتری/کتابی اسیر می‌کند تا به دنیا بفهماند که خودش تحمل اسارت را ندارد.
تعریفِ ابعاد بنامیم یا ساخت قفس، شیوه‌ی زیست بشر همین است که از آن به عنوان «نظم» یاد می‌کند. اما چه کسی است که نداند فرآیندهای طبیعی، به «آنتروپی» (بی‌نظمی) {در اینجا آزادی} تمایل دارند. از طرفی بشر برای همین بی‌نظمی «فرمول» ساخته، که این خود چیزی نیست جز انگاره‌ای برای فهمیدن با شیوه‌ی به اسیری کشاندن و کنار هم گذاشتن نمایه‌های حرفی و عددی. به عبارتی، فرمول خودش زندان است.
بنابراین انسان برای آزادی ایده‌ای ندارد، اما فرمولِ اسارت را خوب می‌شناسد.

دیدگاه‌ها

  1. امیر

    ظریف و عمیق. عالی
    ………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. محبت دارید.

  2. لیلا

    سلام
    معنا و مفهوم ازادی رو درک نکردیم و خودمان را هم به نوعی زندان و اسیر کردیم
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. احتمالا همینطوره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *