در آینه به خودم نگاه میکنم
حس میکنم وجودم به چیزی نیاز دارد.
لعنتی!
دلم برای اندام شکستهی مجسمهها، ستونهای افتاده معابد، مارمولکهای لانه کرده در سایتهای تاریخی، زمینبارهگی خدایان و واقعیت اسطورهها تنگ شده.
دلم کمی لَختی میخواهد و اندکی لمیدن. و فرصتی برای چنگ زدن به “یونان”
من برای درد اعتیادم به تعلیق، به درمان یونان نیاز دارم.
دیدگاهها
لعنتی! این واژه ی شدت دار و پر از خواستن .
…………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. دقیقا.
سلام
برهنه شو!
قرن هاست
جهان معجزه ای به خود ندیده
برهنه شو!
من لالم
و تن تو
تمامِ زبان ها را می فهمد.
نزار قبانی
خوب درمانی انتخاب کردی بهتر از قرص و شربت و آمپول است
دست راستت زیر سر منم باشه، منم یونان برم
…………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. زنده باشی.