برای محمد درویش

شاید آنچه که امروز در بین بلاهای روزافزون ناامیدی و سهل‌انگاری می‌تواند هنوز انگیزه‌ بخش باشد، حضور افرادی است از گونه‌ی در حال انقراضِ او.
او را به کیشِ ایران می‌شناسم. تنها درویشی است که در خویش گیر نکرده و در پیش می‌تازد.
مصلحت اندیش نیست، سلحشور است.
هر از گاهی می‌شنوم که این ارزشمندترین تصویر دغدغه‌مند محیط زیست را ممنوع‌التصویر کرده‌اند، یا جایی که از هستیِ روح بی‌باکش بر نمی‌آیند، به نیستیِ جسمش تهدید می‌کنند.
انگاره‌‌ی پهلوانی دارد پاک‌اندیش که یک تنه هراس می‌افکند به دل‌های ناپاک.
آنجا که آبی را اسیر می‌کنند، خون درختی را می‌مکند، یا پلنگی را می‌درّند، درویش خویش را فراموش می‌کند تا ایران را به یادمان بیاورد.
آفرین ما بر تو باد و آرزویمان اینکه، هر نیشِ زبانِ اهریمنی، نوشِ روحِ اهورایی‌ات باد.

دیدگاه‌ها

  1. سیما

    زنده‌ باد.
    عالی و برازنده👌
    ………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  2. لیلا

    سلام
    چه زیبا واسه آقای درویش نوشتی .
    رفیق ناب به شما می گویند
    ………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. ارادتمندم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *