بازار در فرهنگهای فارسی با تعاریف متعددی آمده است که از آن جمله میتوان به این معانی اشاره کرد :
۱- خرید و فروش کالا؛
۲- کوچهی سرپوشیده که از دو سوی دارای دکانها باشد؛
۳-عظمت بشریت؛
۴-رونق امور دینوی؛
۵- جایی که محل خرید و فروش کالا، خواه مسقف یا غیرمسقف باشد.
بازارها از عهد باستان تا روزگار معاصر در ایران دارای تأسیسات و فضاهای لازم برای نگهداری کالا بودند. به عنوان مثال، در شهر سوخته واقع در سیستان و بلوچستان در (۳۲۰۰-۲۱۰۰ ق م)، آثاری برجای مانده که نشان میدهد، تولید محصولات و صنایع دستی و کارگاهی همچون : سفالگری، فلزکاری،سنگتراشی و جواهر سازی از اشتغالات مهم ساکنان این ناحیه بوده است. درشهر شوش از هزاره دوّم قبل از میلاد، فعالیت بازرگانی و تبادل کالاهایی چون پارچه واشیاء فلزی جریان داشت.
بازارها معمولاٌ بخش اصلی یک محله را تشکیل میدهند. محلهی بازار که چون دیگر محلات شهرها، خانوادهها را در خود جای میدهد، دارای فضاهای شهری و تسهیلات درون بافتی مثل مسجد و مدرسه و…. است. ساختمان هر بازار با توجه به شرایط جغرافیایی و فرهنگی، شهری که آن را در برمیگیرد و نیز جادههای بزرگ تجاری و راههایی که از کنار آن شهر عبور میکند ساخته میشود.
در معماری بازار، آثاری بدیع و زیبا و متناسب وجود دارد که در عین زیبایی به دلیل سبک معماری خاص خود فضایی زیبا و معنوی به بازار داده است.
تعریف واژه بازار
واژه بازار در فارسی میانه و ادوار آن به صورتهای وازار و یا ترکیبهایی مانند وازارگ (بازاری) و وازارگان(بازرگان)به کار میرفته، و در پارتی بصورت واژار استعمال میشده است. این واژه بسیار کهن ایرانی،دربرخی از زبانهای قدیم ایرانی وجود داشته، واز طریق بازرگانی به سرزمینهای عربی، ترکی، عثمانی و برخی از کشورهای اروپایی که با ایران روابط بازرگانی داشتند، راه یافته است.
نفوذ و وسعت استعمال واژه بازار در بسیاری از زبانهای جهان بر شهرت بازار ایران با ویژگیهایش و زبانزد بودن آن نزد جهانیان دلالت دارد.
بازار اصطلاحاٌ عبارتست از منطقهای معین،در دست مجموع افرادی خاص که به تناسب حرفه خویش و عرضه و تقاضایی که در جامعه وجود دارد- به تنهایی یا گروهی – دادوستد میکنند.
در زبان فارسی بازار اسم مکان به معنای محل خرید و فروش کالاست و با اینکه این واژه امروزه درباره بازاهای دائمی، اصلی و قدیمی شهرهای کهن و تاریخی به کار میرود،در گذشته به صورت ساده و گاه با پیشوند یا پسوندهایی به معنی مکان خرید و فروش به طور مطلق بوده است.
پیشنیهتاریخی بازار:
بازار از دوران کهن تا دوره ماد
تاریخ مراکزی که به لحاظ اقتصادی متکی بر تولید صنایع دستی وبازرگانی بودند، به حدود ده هزار سال قبل میرسد. در سکونتگاهی در نزدیکی کرمانشاه که اقتصاد وابسته به کشت غلات و دامداری داشته بررسیهای تاریخی، پیشنیه۹۰۰۰ هزار سال را نشان میدهند. نمونههای این مراکز که در نقاط گوناگون ایران یافت شده و اقتصادشان وابسته به تولید صنایع دستی بوده است را در تپه زاغه دشت قزوین ( اواخر هزاره هفتم ق م) واوایل(هزاره هشتم ق م)، تپه سیلک جنوب غرب کاشان (هزاره ششم ق م)، تپه حسنلو در جنوب غربی دریاچه ارومیه (هزاره ششم ق م)، تل ابلیس در منطقه بردسیرکرمان (هزاره پنجم ق م)، تپه یحیی در جنوب کرمان (هزار پنجم ق م)، خبیص (شهداد) در ناحیه کرمان ( هزاره چهارم ق م)، شهر سوخته در سیستان (هزاره سوم ق م)، و سکونتگاهای عیلامی (هزاره چهارم ق م به بعد) میتوان شناخت، آثارو مدارکی، وجود ارتباط بازرگانی بین تپه یحیی (در جنوب کرمان ) وتپه سیلک کاشان را با نواحی خلیج فارس در هزاره سوم (ق م) نشان میدهد.
درحدود هزاره چهارم ق م، مهر اختراع شد و بدین وسیله با ممهور کردن ظروف برخی کالاها، در روابط بازرگانی سهولت و توسعه بیشتری حاصل شد.
بازار از دوران ماد تا آغاز دوران اسلامی
در قسمتی از اسطوره جمشید در وندیداد آمده است که «وی بازاری ساخت که در آن سبزیها و خوراک فاسد نشدنی بود و در آنجا خانهها ساخت با اتاقها و ستونها و دیوارها وحصارها» . بنابراین در اماکن نخستین آریاییها، بازاری برای عرضه مواد غذایی و سایر محصولات خوراکی وجود داشته است.در وندیدا به انواع کارگاههای صنعتی مانند کارگاههای آهنگری،شیشهگری،نقره سازی،طلاسازی و ذوب فلزات و برخی از مقررات مربوط به زمان کار در آنها اشاره شده است. در تپه حسنلو در آذربایجان که به سدههای دهم و نهم پیش از میلاد تعلق دارد و از سکونت گاههای همزمان با دولت ماد بوده،نشانههایی از کارگاههای فلزکاری یا سفالگری دیده شده است. در برخی از سکونت گاههای ماد پیشه وران به صورتی سازمان یافته به کار اشتغال داشتهاند و میتوان نتیجه گرفت که در شهرهای آنان نیز فضای بازار به صورتی متمایز شکل گرفته بود. برای سهولت در امور اقتصادی و مبادلات آن، در دوره هخامنشی سکهای از طلا موسوم به دریک و سکهای از نقره موسوم به سیکل ضرب شد. در متون تاریخ دوره هخامنشی به برخی از انواع مالیاتها همچون عوارض دروازه، باج بازار و عوارض بندر اشاره شده است.
گزنفون به مکان آموزشگاههای وابسته به حکومت هخامنشی اشاره میکند و تصریح دارد که محل آنها دور از بازار بود. همچنین براساس کتیبههای بدست آمده از تخت جمشید مشخص شده که کارگران و صنعتگران و همه دست اندرکاران مجموعه تخت جمشید بر پایه نوع تخصص و مهارتشان، دستمزدی معین دریافت میکردند. مجموعه روابط اقتصادی و اجتماعی دوران هخامنشیان از وجود شهرهایی با فضای عمومی و شلوغ بعنوان بازار حکایت دارند. در دوره پارتها اهمیت موقعیت بازرگانی ایران به خوبی معلوم بود و انحصار بازرگانی بسیاری از کالاها را بین شرق (چین و هند) و غرب (روم و یونان و سایر نواحی) در اختیار پارتیان قرار داشت. اقتصاد این دوره بر کشاورزی و بازرگانی استوار بود و در امتداد مسیرهای مهم تجاری شهرهایی ساخته شد و تأسیساتی مانند کاروانسرا،انبار،بازار و فضاهایی برای عرضه کالا بر پا گردید.یکی از شهرهای مهم پارتی،شهردورا-اروپوس بود که جایگاه بازار در آن براساس نقشه شهر در بین سالهای ۱۶۵-۲۵۶ میلادی به خوبی روشن است. بازار و میدان عمومی در کنار یکی از محورهای اصلی شهر، که از یک دروازه تا دروازه دیگر امتداد یافته بوده، قرار داشت. در دوران ساسانیان شمار طبقات اجتماعی از سه طبقه روحانیون-سپاهیان – کارگران و کشاورزان به چهار طبقه افزایش یافت. این طبقه چهارم دبیران بودند که یک طبقه شهرنشین بود و جامعه ایرانی به سرعت به سمت شهری شدن پیش میرفت. بر اثر توسعه روابط و مناسبات تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای همسایه، شمار زیادی شهر ساخته شد و بازار به یک فضای مهم شهری تبدیل شد. در این دوره تشکیلات صنفی و نیز برای هر صنفی یک رئیس تعیین شد در منابع این دوره به وجود بازار و میدان در برخی شهرهای ساسانی اشاره شده است.
بازار در دوران اسلامی
در دوران اسلامی شهر و شهرنشینی توسعه یافت.بسیاری از شهرهای قدیمی بویژه در مناطق مرزی گسترش پیدا کردند. در برخی شهرهای جدید مانند کوفه و بصره فضایی باز برای بازار در نظر گرفته شد که فروشندگان بصورت موقت بساط خود را در آنجا تا پایان روز پهن میکردند. با گسترش یافتن روز افزون شهرها،بتدریج فضاهایی بصورت دکان ساخته شد و بازاری دائمی در بخشی از شهرجای گرفت. بر طبق منابع تاریخی، از اواخر قرن اوّل هجری دربسیاری از شهرهای جدید و همه شهرهای قدیم بازارهای دائمی بوجود آمد. در این بازارها هر صنف در بخشی از راسته اصلی یا در یکی از راستههای فرعی جای داشت و هر نوع کالا در محل مشخصی عرضه میشد. پیشینه راستههای تخصصی در بازار و استقرار پیشه وران هر صنف در کنار هم در ایران و نیز عربستان به قبل از اسلام میرسد.
از قرن سوم به بعد با به قدرت رسیدن حکومتهای ایرانی و محلی، فعالیتهای اقتصادی وبازرگانی گسترش یافت. طاهریان، دیلمیان، سامانیان از نخستین حکومتهای ایرانی بودند که اقدامات مفید و مؤثری برای پیشرفت کشور انجام دادند. در دوران غزنویان و سلجوقیان اقتصادی ملی شکوفا شد و فرهنگ و هنر ایرانی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. در منابع تاریخی مربوط به قرون چهارم تا ششم هجری قمری،مطالب فراوانی درباره افزایش تولید انواع صنایع دستی در شهرها و برخی روستاهای بزرگ و صادارت آن به شهرهای کشورهای دیگر وجود دارد. برای مثال،پارچههای کتانی کازرونی تا دورترین مناطق دور دست جهان اسلام خرید و فروش میشد و گاه تا چندین دست معامله میشد بدون اینکه بستههای آن را باز کنند. و نیز در شهر کوچک تون در قرن پنجم، چهارصد کارگاه زیلوبافی وجود داشت.
در این دوره بازارهای شهرهای بزرگ بسیار توسعه یافتند. در قرن هفتم و بدنبال حمله مغول بسیاری از شهرها ویران شد و کشور به انحطاط اقتصادی رسید. در دوره ایلخانیان و بر اثر چاره اندیشی وزرا و دانشمندان ایرانی همچون خواجه رشیدالدینی-فضل اله همدانی اصلاحاتی در زمینههای اقتصادی و اجتماعی صورت گرفت.خواجه رشید الدین شهری در نزدیکی تبریز شهری کوچکی بنا کرد به نام ربع رشیدی که دارای سی هزار خانه، هزار و پانصد دکان، بیستوچهار کاروانسرا، مساجد، مدرسه،حمام، کارگاه رنگرزی، دارالضرب و کارگاه کاغذسازی بود. در دوره تیموریان در نواحی شرق اقداماتی عمرانی صورت گرفت.بازار شهرهای سمرفند،بخارا، مرو،هرات و مشهد و برخی شهرهای بزرگ گسترش یافتند و شمار زیادی کاروانسرا، مسجد، و مدرسه در کنار آنجا ساخته شد.
در دوره صفویه بر اثر امنیت ایجاد شده، بازرگانی خارجی گسترش یافت و در نتیجه باعث رونق تولید انواع محصولات شد. رونق داد وستد داخلی و خارجی به رشد شهرنشینی و گسترش شهرها کمک کرد و بازارهای شهرهای بزرگ مانند اصفهان، تبریز، مشهد، قزوین و شیراز بشدت توسعه یافتند و راستههای جدیدی درکنار راستههای قدیمی ساخته شد و شماری کاروانسرا در کنار هر یک از این بازارها بر پا شد. در ضلع شمالی میدان نقش جهان چند راسته بازار و شماری کاروانسرا به دستور شاه عباس اول ساخته شد.(۱۰۱۱-ق). همچنین در قسمتهای دیگر شهر کاروانسراهای بسیاری بنا گردید که به گفته شاردن تعداد آنها به هزار و هشتصد و دو باب میرسیده است. پس از صفویه فعالیتهای مهمی در زمینه توسعه فضاهای شهری و بازار صورت نگرفت و تنها در دوره کریم خان زند فعالیتهای عمرانی در شیراز انجام شد. به فرمان وی بازاری بزرگ با تعدادی کاروانسرا در شیراز ساخته شد. در دوره قاجار تهران به عنوان پایتخت کشور به سرعت توسعه یافت و بازار اصلی شهر که از دوره صفویه شکل گرفته بود، در امتداد محورهای اصلی شهر که به دروازههای اصلی منتهی میشد، گسترش یافت و راستهها و کاروانسراهای متعددی ساخته و به آن افزوده شد. همچنین مسجد جامع جدیدی در دوره فتحعلی شاه در مجموعه بازار بنا گردید. در این دوره اقدامات عمرانی اندکی در برخی از شهرهای بزرگ صورت گرفت و بازارهای اینگونه شهرها توسعهای معمول و متناسب با افزایش جمعیت شهر داشتند. در دوره قاجار دو تحول اقتصادی و یک تحول مهم شهری اتفاق افتاد که در روند توسعه بازار ملی تأثیر فراوان بر جای گذاشت. نخست آنکه مبادلات اقتصادی بین ایران و سایر کشورها بویژه روسیه و کشورهای اروپایی، منجر به ورود برخی از کالاهای خارجی به بازارهای ایران شد و در برخی از زمینهها به تولید محصولات ایرانی آسیب وارد شد. کالاهای خارجی در تبریز فراوان بود و تجارت چیت و ماهوت و منسوجات ابریشمی به دست انگلیسیها افتاد. شمار کارگاهها و کارخانههای نساجی کاشان به سبب ورود کالاهای انگلیسی کاهش یافته بود.
تحول دوم مربوط به تأسیس و راه اندازی تعدادی کارخانه مانند کارخانه با روت کوبی، اسلحه سازی، توپریزی، ماهوت بافی، ابریشم تابی، کاغذ سازی، بلورسازی، صابون پزی، پنبه پاک کنی، نخ ریسی و چاپخانه بود که موقعیت شهری برخی از آنها بر تحول ساختار شهری بازارها بیتأثیر نبود، زیرا برخی از آنها به سبب پارهای از ملاحظات شهری، امنیتی و ارتباط در بیرون بازار ساخته شدند و به این ترتیب نقش بازار به عنوان یگانه محور اصلی اقتصاد شهر بتدریج ضعیف شد. البته عدم حمایت حکومت موجب شد تا سرمایه گذاران و صنعت گران ایرانی در رقابت با تولید کنندگان خارجی نتوانند از پیشرفت مناسب و شایستهای برخوردار شوند.
اما تحول مهمی که در زمینه ساختار شهری در این دوره صورت گرفت و نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای بر تحول بازارها بر جای گذاشت مربوط به ساختن معابر و خیابانهای مستقیم است. از دوره قاجار ساختن خیابان مستقیم و طراحی شده به منظور ایجاد مسیری قابل استفاده برای راندن کالسکه و برگزاری مراسم و آیینهای تشریفاتی رایج شد. خیابان باب همایون و خیابان ناصر خسرو از این گونه خیابانها بودند. تقسیم بندی قطعات زمین به پیدایش و شکل گیری خیابانهای مستقیم درنواحی جدید شهری و سپس ایجاد خیابانهای مستقیم در بافت قدیمی منجر شد و ابتدا نماهای جدید شهری، اداری و حکومتی و سپس دکانها و فضاهای تجاری در کنار خیابانها ساخته شد و به این ترتیب ساختار بیشتر بازارها به نوعی فضای راکد تبدیل شد و راستهها و فضاهای تجاری بصورت پراکنده یا متمرکز در کنار خیابانها و در سراسر شهر گسترش یافت وبازارها غالباٌ به فضاهایی قدیمی و تاریخی تبدیل شدند و برخی از آنها که در شهرهای بزرگ و پرجمعیت قرار دارند همچنان فعال و پویا هستند. و برخی از آنها بویژه بازارهای شهرهای کوچک و کم جمعیت بتدریج تهی از فعالیت فرسوده و متروک شدهاند.
نقش و کارکرد بازار در زندگی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و دینی :
از لحاظ اجتماعی – فرهنگی بازار مرکز بزرگ خیررسانی درون شهری بوده است. اطلاعات و اخبار از همه مراکز مذهبی (مانند مسجد جامع)، آموزشی (مدارس دینی) اداری (دارالحکومه و دیوانها)، اقتصادی ( راستهها، سراها و حجرهها) و دیگر مراکز، نخست، وارد بازار اصلی میشد و از آنجا به همه نقاط شهری جریان مییافت. اخبار مهم را منادیان و جارچیان در بازارها به اطلاع مردم میرساندند.
آذین بندی رسمی بازارها و باز بودن آنها و نیز بازی و نمایش به مناسبت وقایع شاد کننده و جشنهای مذهبی و ملّی، مراسم پذیرایی از مهمانان خارجی و بزرگان مشایخ همیشه معمول بوده و بر رونق بازار میافزوده است. درسال ۳۹۲،هنگامی که نجمی،سردار لشگربهاءالدوله، ازشاهان سلسله آل بویه، وارد بغداد شد، بازارها را برای او آذین بستند، گنبدها برافراشته و جامعهها و فرشهای فاخر و ظروف و زیورهای بسیاری به نمایش گذاشته شد.
هر سال در هجدهم ذی حجّه، به مناسبت عید غدیرخم، بازارها را آذین میبستند و شب و روز آنها را باز نگه میداشتند.
در اوایل قرن سیزدهم به مناسبت ختنه سورانِ پسر حاکم (جعفرخان ) همه بازارهای شیراز و مخصوصاً بازار بزرگ را یک هفته با تفصیل تمام و صرف هزینه هنگفت چراغانی کردند. چلچراغهایی با شیشههای الوان از سقف آویختند. تجار مغازههای خود را در دو طرف بازار به طرز زیبایی با کاغذهای نقرهای رنگ و پردههای گران قیمت تزئین کردند. دیوارهای دو طرف بازار را با قالی و آیینه و تابلوهای نقاشی بسیار که همه به سبک ایرانی کشیده شده بود، آراستند و خنیاگران شب و روز در بازارها به رقص و پایکوبی مشغول بودند. در شیراز هیئتهای رسمی و میهمانان برجسته را به راسته زیبای بازار وکیل که آن را آذین می بستند، میبردند و نمایندگان بلند پایه مملکتی به سلام و دیدار آنها میآمدند و از ایشان در آنجا پذیرایی میکردند. عید نوروز یکی از مناسبتهایی بود که همه ساله سبب رونق بازارها میشد. تا پیش از قرن پنجم همه ساله در اصفهان از ایّام عید نوروز، یک تا دو ماه بازاری در کنار دروازه جور به نام بازار جودین بر پا میشد و مردم ازبزرگ و کوچک در آن شرکت میجستند و به نشاط و بازی می پرداختند. گفتهاند که عضدالدوله دیلمی در ایام جوانی شاهد برگزاری این مراسم در اصفهان بوده و به آن علاقه بسیار داشته است.
بستن بازار به نشانه سوگواری و برای شرکت در مرا سم مهم مذهبی نیز پیشینهای بس کهن دارد. وقتی خبر مرگ الب ارسلان دومین پادشاه سلسله سلجوقی،به بغداد رسید مردم برای او به عزاداری پرداختند و بازارها بسته شد. در مراسم عزاداری بزرگان و علمای مشهور، بازارها را چند روز میبستند و مراسم عزا برگزار میکردند. یکی از مراسم دینی – اجتماعی بزرگی که پیشهوران و بازاریان به اتفاق در آن شرکت میکردند و در ایران ابعاد بسیار مهمی داشت، عزاداری عاشورا، روزشهادت امام حسین علیه السلام ، ویاران او بود. در این روز سراسر بازارها بسته میشد و مردم به سوگواری و گریه زاری میپرداختند. در روز عاشورا سال ۳۵۲ هـ.ق، زنان با چهرههای سیاه کرده در خیابانها بر سرو صورت خود میزدند و بر امام حسین علیه السلام، عزاداری میکردند و بازارها بسته میشد. این سوگواری در عراق و خصوصاً در ایران مرسوم بود و بازارهای ایران امروز برای برگزاری عزاداری، تکیه وحسینیه دارند. ازبرخی اشارات تاریخی بر میآید که در بازار، راسته کتابفروشان و برخی از دکانهای پیشهوران محفل علما، شعرا، فلاسفه، طبیبان، منجمان و محل بحث و گفتگو یا تدریس برخی از مشایخ و معلمان بوده است و کتابفروشان اغلب مردمی باسواد بودهاند.
از لحاظ سیاسی و دینی، فعالیتهای بازار شهرهای اسلامی، بیشتر در زمینههای صنفی مانند دفاع از منافع اقتصادی و مقاومت در برابر مالیاتها و فشارهای حکومتی محدود میشد. صنفها که در تعیین کمیّت و کیفیّت کالاها و بهای آنها دست داشتند، با تعطیل کردن بازار و در نتیجه اعمال فشار اقتصادی به مردم خواستهای خود را عملی میکردند. پیوستن به جنبشهای سیاسی – عقیدتی از دیگر فعالیتهای بازار بود. اما فعالیتهای سیاسی بازار هیچگاه به آن حد نرسید که بتواند سیاست حکومت را به خواست و سود خود رهبری کند، مگر در ایران که در یکصد و پنجاه سال اخیر بازار در تحولات سیاسی این کشور نقش قاطع و مهم داشته است. تغییرات اقتصادی – اجتماعی در زندگی شهری در ایران معاصر،در وضع کلی بازارها نیز مؤثر بوده است. این تغییرات که نتیجه افزایش جمعیت، رشد شهر، توسعه خیابانها و احداث مغازههای جدید خیابانی نسبت به بازار بوده است،بازار را از جایگاه سنتی خود که یگانه مرکز تجارت شهری بود، خارج کرد، ولی هیچگاه مانع از رشد و رونق آن نشد. بازار در طی این سالها مجدداً همبستگی خود را با اصناف و قشرهای مختلف جامعه برقرار و اعتماد آنها را نسبت به حفظ و حرمت ارزشهایی که خود تجربه کرده بود، جلب کند. همچنین ادامه حکومت خود کامه و بی سیاستیهای دولت و ضعف آن در برابر تحمیلات خارجیها و تبعیضاتی که میان تجار ایرانی و همتایان فرنگی ایشان به عمل آوردند، و نیز سپردن بازار پولی کشور به دست بیگانگان و اعطای امتیازات و انحصارات اقتصادی به آنان و رونق کالاهای فرنگی و زوال صنایع ملی و بیاعتنایی مقامات مملکتی به حفظ و رشد صنایع دستی و بومی و حمایت و گسترش صنایع جدید و نیز عدم مراعات حرمت ارزشهای اسلامی از سوی حکام، سبب شد تا بازاریان رویاروی استبداد و استعمار قرار گیرند.مبارزات تجار بر ضداستبداد و استعمار که از اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم پدید آمد، سرآغازی شد برای مبارزات دسته جمعی تجار که بیش از یک ربع قرن تداوم یافت.بدین ترتیب بازار با اهرم قوی اقتصادی،امکانات بالقوه سیاسی، و اعتقادات اسلامی، که در میان تودههای مردم اثری عمیق داشت،توانست یکی از پایههای استوار اقتصادی- اجتماعی و سیاسی در زندگی شهری در ایران شود.پس از سال ۱۳۰۰ ش، اختلاف حکومت وقت و علمای روحانی مبارز،باعث شد که جبهه متحد میان علما و بازاریان مستحکمتر شود. این اتحاد در حکم نیروی محرک یا به صورت عاملی مهم در تمام نهضتهای عمده سیاسی از مجلس وکلای تجار در ۱۳۰۱،قیام تنباکو درسال ۱۳۰۹ تا انقلاب مشروطه در ۱۳۲۴-۱۳۲۹ ق، و سپس نهضت ضد جمهوری رضاخانی در ۱۳۰۲ ش، نهضت ملی شدن صنعت نفت در ۱۳۲۹-۱۳۳۲ ش، و نهضت امام خمینی تا پیروزی انقلاب اسلامی از ۱۳۴۱ ش تا ۱۳۵۷ ش، ادامه داشت.
ساختار بدنه بازار
راسته اصلی :
بازارهای اصلی ایرانی غالباً به شکل خطی و در امتداد مهمترین راه و معبر شهری شکل میگرفته است، به همین سبب مهمترین بخش و عنصر اصلی یک بازار،راسته اصلی آن است. یک راسته بازار در سادهترین شکل با دکانهای واقع در دو سوی آن شکل میگرفت. بسیاری از بازارها به تدریج ساخته میشدند و توسعه مییافتند و به همین دلیل امتداد راسته این بازارها به پیروی از صورت معابر غیرمستقیم و به شکل ارگانیک بوده است، شمار اندکی از بازارها که توسط حاکم یا افراد خیرخواه ساخته میشد، مستقیم طراحی شده بود. در امتداد یک راسته اصلی اصناف گوناگونی مستقر میشدند، به این ترتیب که هر صنف در بخشی از راسته اصلی جای میگرفت. در بعضی از شهرهای بزرگ دو یا چند راسته اصلی به صورت موازی یا متقاطع پدید میآمد.
راسته فرعی :
بازارهای شهرهای بسیار کوچک تنها از یک راسته اصلی تشکیل میشد اما در شهرهای متوسط و بزرگ افزون بر راسته اصلی، تعداد راسته فرعی به صورت موازی یا عمود بر راسته اصلی پدید میآمد که حاصل توسعه بازار در معابر فرعی بوده است. شمار معابر فرعی در هر بازار به رونق و توسعه فعالیتهای اقتصادی در آن شهر بستگی دارد. اغلب موارد راستههای فرعی هر کدام به یکی از اصناف یا پیشهوران اختصاص مییافت و کالای خاصی در آن عرضه میشد. ارزش مکانی و اقتصادی راستههای فرعی غالباً کمتر از راسته اصلی بوده است.
دالان :
دالان یک فضای ارتباطی است که غالباً در فضاهای معماری به شکل خطی، نقش رابط بین فضای بیرونی با فضای درونی ساختمان یا تنها بین فضاهای درونی بنا را دارد. دالان در بازارهای بزرگ نیز یک فضای ارتباطی است و غالباٌ به صورت کوچه یا راستهای کوچک و فرعی است که از یک سو به راستهای دیگر و از سوی دیگر به یک کاروانسرا مربوط است و به طورمعمول در دو سوی آن تعدادی حجره و د کان وجود دارد. دربازار تهران شمار زیادی دالان وجود دارد.
چهارسو:
محل تقاطع دو راسته اصلی و مهم بازار را چهارسو مینامند. در بعضی از موارد در محل برخورد دو راسته طراحی شده بازار غالباٌ فضایی طراحی شده به صورت چهارسو میساختند که به سبب موقعیت ارتباطی آن، ارزشمند به شمار میآمد. چهارسوی بزرگ بازار اصفهان و چهارسوی بازار لار، چهارسوی بزرگ بازار تهران و نیز چهارسوی بازار کرمان و چهارسوی بازار بخارا از نمونههای خوب باقی مانده به شمار میآیند. باید توجه داشت که به هر تقاطعی که از محل برخورد دو راسته بازار ایجاد میشد، چهار سو گفته نمیشد، بلکه تنها برخی از این فضاها را که از لحاظ موقعیت شهری و اقتصادی مهم بودند، چهارسو میگفتند.برخی از دورههای تاریخی به پیروی از واژه عربی سوق به معنی بازار، به جای چهارسو از واژه چهار سوق استفاده میکردند.
میدان :
در کنار یا امتداد بعضی از بازارهای مهم در شهرهای بزرگ یک میدان شهری یا ناحیهای وجود داشت، زیرا بازار مهمترین راه و معبر شهر بود و در بیشتر موارد با یک میدان شهری مرتبط بود. بازار بزرگ اصفهان با دو میدان، سبزه میدان (میدان کهنه) و میدان امام ( نقش جهان ) مرتبط است.
در کنار قسمتی از بازار کرمان، میدان گنج علیخان قرار دارد. سبزه میدان در کنار بخشی از بازار تهران بود و هنوز قسمتی از فضای آن باقی مانده است. میدان خان در یزد از این نوع میدانها به شمار میآید. گاه در امتداد بازار یک یا چند میدانچه وجود داشت که در مواردی در قرنهای اخیر بعضی از این نوع میدانچهها را تکیه یا حسینیه نیز مینامیدند. نمونههایی از آن را هنوز در بازار سمنان و بازار تجریش میتوان دید.
جلوخان :
جلوخان به عنوان یک فضای شهری عبارت از فضایی ارتباطی به شکل یک میدانچه است که از چهار یا سه طرف محصور و دارای فضای ساخته شده است و به عنوان یک فضای ورودی، مکث و تجمع مورد استفاده قرار میگرفت. جلوخان اصلی مسجد امام (شاه سلطانی) در بازار تهران که یک جبهه آن تغییر شکل یافته و هنوز سه جبهه آن کمابیش مانند گذشته است، و جلوخانهای مسجد النبی(ص) (شاه) در بازار قزوین که مقداری تغییر شکل یافتهاند جلوخان سر در قیصریه در بازار اصفهان از نمونههای باقی مانده جلوخانهای بازار به شمار میآیند. جلوخان مسجد جامع یزد که در بازار این شهر بود تغییر شکل یافته و از میان رفته است. کمپفر درباره جلوخان سر در قیصریه در بازار اصفهان چنین اظهار داشته است : «آن قسمت از میدان که به طرف مدخل بازار است در اختیار عموم قرار دارد. در اینجا خردهفروشان، سمسارها، آب نبات فروشها، پاره دوزها و اسلحه سازها جمع شدهاند و به خصوص مسگرها و قلع کارها و از آنها گذشته هنرپیشگان،دلقکها،کشتیگیرها، شاعران و مردمی سرگردان از این قبیل گرد آمدهاند.»
۲) عناصر و فضاهای معماری بازار :
حجره(دکان):
حجره یا دکان را میتوان سادهترین و کوچکترین، اما مهمترین عنصر و فضای بازاردانست.شماری از دکانها یا حجرهها وقتی که به صورت خطی در دو سوی معبری قرار گیرند، یک راسته بازار را پدید میآوردند.مساحت حجرهها بسیار متفاوت و بطور متوسط از ده تا بیست و پنج مترمربع بوده است. حجرههای واقع در طبقه همکف و هم تراز با سطح معبر به طور معمول نقش یک مغازه یا دکان را داشت که کالاهایی در آن عرضه میشد، درحالی که حجرههای واقع در طبقه فوقانی بازارهای دو طبقه بیشتر به عنوان دفتر کار و فضای اداری یک تجارتخانه مورد بهرهبرداری قرار میگرفت. بعضی از حجرههای واقع در طبقه فوقانی بازارها نیز به عنوان کارگاه استفاده میشد. بعضی از حجرههای بازار کمی (در حدود پنجاه تا هفتاد سانتی متر) از سطح معبر بالاتر بودند. حجرههای بازار وکیل شیراز هم اکنون نیز چنین وضعی دارد. در این حالت در برخی موارد در زیر هر حجره یک انبار میساختند. حجرههای بعضی از پیشهورانی که کالاهایی را تولید و سپس عرضه میکردند، نقش یک کارگاه را نیز داشت و اغلب در این حالت کف این حجرهها هم تراز سطح معبر یا اندکی پایینتر بود. بسیاری از آهنگریها، مسگریها و تجاریها چنین وضعی داشتند. بعضی از حجرهها افزون بر فضای اصلی، بخشی به صورت صندوق خانه داشتند. صندوقخانه فضایی واقع در انتهای حجره بود که با دیواری جدا کننده از فضای اصلی حجره متمایز میشد. حجره نام عمومی فضای شکل دهنده به کاروانسرها هم هست. حجرههای کاروانسراها نیز گاه در دو طبقه ساخته میشدند که حجرههای طبقه همکف بیشتر جنبه تجاری یا کارگاهی و حجرههای طبقه فوقانی اغلب جنبه دفتری و اداری و گاه کارگاهی داشت.
کاروانسرا :
(سرا) کاروانسراها را میتوان مهمترین فضای معماری طراحی شده در بازارها و تقریباٌ همانند پاساژهای امروز دانست. یکی از علل پیدایش کاروانسراها را میتوان محدود بودن طول راستههای بازار دانست، همانگونه که امروزه اگر یک خیابان تجاری بسیار پررونق شود به گونهای که تمام دکانهای واقع در امتداد آن پاسخ گوی نیاز موجود به فضاهای تجاری نباشد، بتدریج پاساژهایی در پشت دکانها ساخته میشود و تنها ورودی آنها را به آن خیابان قرار میدهند و به این ترتیب به ظرفیت فضاهای تجاری یک خیابان افزوده میشود. در گذشته هم اگر بازار اصلی یک شهر توسعه مییافت، این توسعه هم در جهت امتداد طول و محور راسته اصلی بازار صورت میگرفت و هم تعدادی کاروانسرا در پشت راسته اصلی و گاه در کنار راستههای فرعی ساخته میشد. از ابتدای قرن حاضر به تدریج در بازارها به جای واژه کاروانسرا، واژه سرا را به کار میبرند.پس از این که نقش کاروانها در حمل و نقل ضعیف شد و از کالسکه،درشکه و سپس وسایل نقلیه موتوری استفاده شد؛پیشوند کاروان از کلمه کاروانسرا حذف شد، و به کاروانسرای شهری، سرا گفته شد. واژه سرا در گذشته به معنی خانه بوده است. کاروانسراها فضاهایی درونگرا و دارای یک حیاط مرکزی بودند که حجرههایی در چهار سمت آن دریک یا دو طبقه ساخته میشد. به طور معمول حجرههای واقع در چهار سمت کاروانسرا با اندازههایی خدماتی به صورت انبار در طبقه زیر همکف داشتند که در این حالت یک طبقه، دو طبقه و گاه سه طبقه واقع در روی آن به حجرهها اختصاص مییافت. کاروانسراهای شهری محل عرضه کالا بود. معمولاً حجرههای طبقه همکف را در بسیاری از کاروانسراها به عنوان دکان به عرضه کالا اختصاص میدادند و حجرههای طبقه فوقانی بیشتر به صورت یک فضای دفتری و اداری به بازرگانانی اختصاص داشت که به صورت عمده به خرید و فروش کالاها میپرداختند و کالاهای عرضه شده توسط آنان در انبار قرار داشت و از آنجا حمل و نقل میشد. البته همه کاروانسراها از لحاظ اقتصادی و اجتماعی اعتباری یکسان نداشتند. کاروانسراهایی که به مسجد جامع و مرکز شهر و راستههای عرضه کالاهای گرانبها نزدیک بودند، و معتبرتر جایگاه بازرگانان ثروتمند بودند، در حالی که کاروانسراهایی که در نزدیکی دروازههای شهر و راستههای ویژه عرضه کالاهای ارزان قیمت بودند،بیشتر به پیشهوران و تولید کنندگان اختصاص داشتند. در بیشتر کاروانسراهای شهری فضایی برای چهارپایان در نظر نمیگرفتند، زیرا استقرار آنها در کاروانسراهای معتبر شهری جنبه کوتاه مدت و موقت داشت و در هر شهر یک یا چند کاروانسرا برای استقرار چهارپایان به ویژه چهارپایان کاروانهای تجاری که از شهری به شهر دیگر میرفتند، در نظر میگرفتند و تنها در بعضی از کاروانسراها یک یا چند فضا برای استقرار تعداد محدودی چهارپا در نظر میگرفتند. ورود کاروانهای تجاری یا حتی مسافری از همه دروازههای شهر آزاد نبود، بلکه در هر شهر یک یا چند دروازه را که در امتداد راههای اصلی یا بازار شهر بود، برای ورود کاروانها در نظر گرفتند. در کاروانسراهای برون شهری و بیابانی فضای وسیعی به اصطبل اختصاص مییافت، زیرا کاروانسراهای برون شهری محل اقامت موقت کاروانیانی بود که در طی سفر در برخی از نقاط به مدت یک یا چند روز استراحت میکردند و برای ایجاد فضایی آرام و امن جهت چهارپایان، اصطبلهایی بزرگ در پشت حجرهها میساختند. در شهرهای بزرگ حجرههایی را (به ویژه در طبقه فوقانی) در یک یا چند کاروانسرا به اقامت مسافران اختصاص میدادند. بسیاری از کاروانسراهای بزرگ و عالی بیش از یک ورودی داشتند، زیرا در این حالت افراد بیشتری از کاروانسرا عبور میکردند و مانند پاساژهای امروزی که اگر در امتداد یک مسیر یا راه قرار گیرند، با رونقتر میشوند، این گونه کاروانسراها نیز به سبب آنکه در مسیر یک راه یا معبر واقع میشدند، رونق بیشتری پیدا میکردند، چند نمونه از کاروانسراهایی که چهار ورودی داشتند باقی مانده است، مانند کاروانسراهای گلشن در اصفهان و کاروانسرای سعد السلطنه در قزوین. دربعضی از موارد افراد کاروانسرایی میساختند و درآمد آن را برای مزار یکی از بزرگان دینی یا گاه به مزار خود یا مجموعهای که در نظر داشتند، وقف میکردند. برای نمونه میتوان به برخی از موقوفات امیر جلال الدین چقماق در یزد اشاره کرد. در کتاب جامع مفیدی در این مورد چنین نوشته شده است: و نیز امیر عادل بر بیرون کاروانسرای مذکور بازاری مشتمل بر دکاکین بسیار ساخت و آن بازار تعلق گرفت بر کار وکلای نواب مستطاب مرحومه مغفوره زینب بیگم طاب مزارها حبیه صغری نواب جنت مکان، علیین آشیان شاه طهماسب و در حین حیات وقف فرمود بر مزار منورو مرقد مطهر خود که در مشهد مقدس معلی مزکی واقع است و بحمدالله و تعالی که فتوری بقواعد آن راه نیافته و موافق شرط واقف به مصرف میرسد.
تیمچه:
واژه تیم به معنی کاروانسرا بوده است، چنان که ناصر خسرو در سفرنامه خود از این واژه استفاده کرده است، و تیمچه به معنی تیم کوچک یا کاروانسرای کوچک بوده است اما در دوره معاصر به کاروانسرها یا سراهای کوچک و سرپوشیده، تیمچه میگویند، مانند تیمچه امین الدوله در کاشان. این خصوصیت کالبدی تیمچهها،یعنی سرپوشیده بودن آنها،فضای مناسبی برای عرضه کالاهای گرانبها مانند فرش، دوراز آسیب باد و باران و آفتاب پدید میآورد. به همین سبب فضای تیمچهها غالباٌ نسبت به کاروانسراها از لحاظ اقتصادی گرانتر بوده و برای عرضه اجناس ارزان قیمت از آنها استفاده نمیکردند. در دوره قاجاریه طرحهای متنوعی از ترکیب تیمچه و کاروانسرا پدید آمد و نمونههای متعددی از چنین فضاهایی ساخته شد. سرا و تیمچه امیر در تبریز و سرا و تیمچه حاج رضا در قزوین از نمونههای این نوع بناها هستند. دربسیاری از این ترکیبها، فضای تیمچه به عنوان بخشی از فضای ورودی سرا نیز مورد بهرهبرداری قرار میگرفت. دیولافوا که حدود۱۲۰ سال پیش به ایران آمده بود، به کارکرد و خصوصیات کالبدی تیمچهای در بازار کاشان به نام تیمچه نو اشاره کرده که توصیف وی نشان دهنده برخی خصوصیات کالبدی و کارکردی تیمچهها یا کاروانسراهای سقف بوده است. البته در متن ترجمه کتاب به این تیمچه با عنوان کاروانسرای تازه اشاره شده است. متن مزبور چنین است : بازار این شهر (کاشان) وسیع است و سقف آن دارای گنبدهای کوچکی است که به هم پیوسته و جا به جا کاروانسرایی هست که مخزن مال التجاره است. این کاروانسراها تا جرنشین و غیر از آنهایی هستند که مسافرین در آنها منزل میکنند. اینها دارای بناهای مجلل و مزینی هستند یکی از بهترین نمونههای آنها کاروانسرای تازه (تیمچه نو) است که تجار ساختهاند.شکل آن مانند منشور مربع القاعده است و در دو طرف آن درب ورودی دارد. تمام بنا با آجر ساخته شده و در سقف و دیوارهای آن آجرهایی به کاررفته که کنار آنها مانند کاشی لعابدار برجسته است و نمایش قشنگی دارد. در سقف آنهم سه روزنه بزرگ است که به قدر کافی محوطه را روشن میکنند. این بنای مهم که پر از مال التجارههای گرانبهاست بهتر از هر گونه احصائیه و محاسبهای اهمیت تجارتی و آبادی و ترقی شهر را نشان میدهد. در این کاروانسرای نو پارچههای ابریشمی و مخملهای عالی دست باف که محصول همین شهر است به فروش میرسد.
قیصریه :
واژه قیصریه از کلمه لاتینی کایسارئا به معنی بازارشاهی مشتق شده است. دربعضی از منابع اشاره شده که واژه قیصریه با کلمه قیصر یا سزار مربوط بوده است. در ایران به فضایی قیصریه گفته میشد که از لحاظ خصوصیات معماری به یک راسته فرعی، دالان یا تیمچه و در موارد معدودی به یک سرا شبیه بود، اما از لحاظ کارکردی غالباً به عرضه کالاهای لوکس و گرانبها و به ویژه برخی از انواع منسوجات عالی اختصاص داشت، به همین سبب فضای قیصریهها به هر شکل که بود، یک یا چند در ورودی داشت که در هنگام شب آن را میبستند. در اصفهان نمونههایی از این نوع قیصریهها وجود داشته است. در بعضی از بازارهای عثمانی در شهرهای تاریخی ترکیه امروز و نیز در سوریه و الجزایر فضایی به نام بدستان وجود داشت که برخی از محققان اظهار داشتهاند که نام آن از واژه بده ستان فارسی گرفته شده است. کارکرد بدستان کاملاٌ مشابه کارکرد قیصریه بود و به عرضه کالاهای گرانبها و به خصوص منسوجات نفیس اختصاص داشت.
برخی از بازارهای ایران:
بازار اراک،بازار اصفهان،بازار تبریز،بازار تهران،بازار قزوین، بازار قیصریه لار،بازار کاشان،بازار کرمان، بازار وکیل شیراز،بازار یزد
تحقیق از : هما امیر معینی
«فهرست منابع»
۱- گروهی از محققان،دانشنامه جهان اسلام، مقاله بازار،
۲- نگهبان، عزت الله، نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، به کوشش محمد یوسف کیانی، تهران،جهاد دانشگاهی،۱۳۶۵
۳-گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام،تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۵
۴- سجادی،منصور،شهرسوخته، نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، به کوشش محمد یوسف کیانی، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۶۵
۵- آمیه، پیر، تاریخ عیلام، ترجمه شیرین بیانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۹
۶-گروهی از محققان، تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر، ترجمه پرویز مرزبان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۶
۷-وندیداد، ترجمه سید محمد علی حسنی داعی الاسلام، دانش، تهران، ۱۳۶۱
۸- فرای، میراث باستانی ایرانی، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۴
۹-گزنفون، سیروس نامه،ترجمه ضیاء الدین، تهران، مطبعه برادران باقرزاده، ۱۳۳۳
۱۰-پیگولوسکایا و دیگران، تاریخ ایران، امیرکبیر
۱۱-احمدبن یحیی، بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه آذرنوش، سروش، تهران، ۱۳۶۴
۱۲-صباح ابراهیم، اصناف در عصر عباسی، ترجمه هادی هدایتی، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲
۱۳-ناصر خسرو قبادیانی، سفرنامه ناصر خسرو، به کوشش نادر وزین پور، امیر کبیر، تهران، ۱۳۵۸
۱۴- رشیدالدین فضل الله، مکاتبات رشیدی، به سعی محمد شفیع، کلیه پنجاب، لاهور، ۱۹۴۵۰ میلادی
۱۵- شاردن، سفرنامه شاردن، ترجمه حسین عریقی، نگاه، تهران، ۱۳۶۲
۱۶- اوژن فلاندن، سفرنامه فلاندن، ترجمهحسین نورصادقی، اشراقی، تهران، ۱۳۵۶
۱۷-تاریخ اقتصادی ایران ، ویراستار چارلز عیسوی، ترجمه یعقوب آژند، گستره، تهران، ۱۳۶۲
۱۸- وقایع اتفاقیه،چاپ سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۶۲
۱۹- مافروخی،محاسن اصفهان، ترجمه حسین بن آوی به اهتمام عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۸
۲۰-ابن اثیر،الکامل، ترجمه عباس خلیلی و ابوالقاسم حالت، علمی، تهران، جلد۱۷
۲۱-ابن حوقل، صوره الارض ، ترجمه دکتر جعفرشعار، بنیاد فرهنگ ، ایران، ۱۳۴۵
۲۲-کریسیتان، مسکن و معماری در جامعه روستایی گیلان، ترجمه علاءالدین گوشهگیر، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران،۱۳۷۰
۲۳-کوزنتسوا، سازمان اصناف در اوایل قرن نوزدهم، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آژند، گستره، تهران، ۱۳۶۲
۲۴- بار تولد، ترکستان نامه، ترجمه کریم کشاورز، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۵۲
۲۵- دروویل گاسپار، سفر در ایران، ترجمه منوچهر اعتماد، شباویز، تهران، ۱۳۶۷
۲۶- لرد کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه وحید مازندرانی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۴۹
۲۷-کمپفر، انگلبرت، سفرنامه کمپفر، ترجمه کیکاووس جهانداری، خوارزمی، تهران، ۱۳۶۰
۲۸- نظام الملک، سیاست نامه، حواشی و تصحیح محمد قزوینی و مدرسی چهاردهی، زوار، تهران، ۱۳۴۴
۲۹- مستوفی بافقی، محمد مفید، جامع مفیدی، به کوشش ایرج افشار، اسدی، تهران،۱۳۴۲
۳۰-دیولافوا، سفرنامه مادام دیولافوا ترجمه فره وشی، خیام، تهران،۱۳۶۱
۳۱- احمد بن ابی یعقوب، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، بنگاه ترجمه ونشرکتاب، تهران، ۱۳۵۶
۳۲-ملک زاده بیانی، تاریخ مهر در ایران، یزدان، تهران، ۱۳۶۳
۳۳-مقدسی،احسنالتقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمهعلینقیمنزوی، شرکت مؤلفان و مترجمان، تهران،۱۳۶۱
۳۴- حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، طهوری، تهران، ۱۳۶۲
۳۵- اصفهانی، محمد مهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، تصحیح و تحشیه منوچهر ستوده، امیرکبیر، تهران، ۱۳۴۰
۳۶- اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثروالاثر، به کوشش ایرج افشار، اساطیر، تهران، ۱۳۶۳
۳۷- ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۵۹
۳۸- سلطان زاده، حسین،بازارهای ایرانی، دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران، ۱۳۸۰
دیدگاهها
سلام. من واقعا از مطالب خوبتون تشکر می کنم. من دنبال منابع و مقالاتی در مورد معماری بازار بودم . اگر با من در تماس باشیدو اطلاعاتی در این ضمینه در اختیارم بگذارین ممنون میشم….
……………………………………………………………………………
جواب: سلام. راستش اطلاعات بنده بیش از این نیست. اما تا جایی که یادمه کتابی در زمینه بازار توسط انتشارات روزنه به چاپ رسیده.
بنام خدا
بازار در متون قدیمی و ادبیات گفتاری گذشته ؛ ” واجار ” هم خوانده می شده است.
از زمانهای بسیار دور که تهیه ی مواد غذایی ؛ و سایر مایحتاج انسانی به طریقه ی ” پایا پای” صورت می گرفته ، مردمان کشاورز و دامدار کم کم مازاد محصولات خود را به مکان هایی که عبور و مرور بیشتری در آنها صورت می گرفت می آوردند و با نشستن در کنار محصول خود ؛ به انتظار انجام معامله باقی می ماندند .
از افزایش جمعیت مردمان عرضه گر مازاد محصولات ؛ که در کنار محصول خود می نشستند و پایه و بنیان ” بساطی” ها (را که تا به امروزه در کلیه ی بازارهای ملل قابل مشاهده است ) را پی ریزی کردند ؛ مجموعه ای پیدا گردید که با صنعتی شدن جوامع در اثر انقلاب صنعتی ؛ و متعاقبا پیدایش پیشه وری (که نیاز مبرم به مکانی ثابت جهت ارائه ی ساخته ها و تولیدات خود را داشت ) به تشکیل ” بازار” های امروزی انجامید .
به این ترتیب میتوان بساط های اولیه ی ارائه ی محصول را ریشه ی پیدایش بازارهای امروزی در شمار آورد . کما اینکه شکل عظیم پیکر شیوه ی پایه ای بساط فروش محصول در قدیم ؛ امروزه در قالب بازارهای هفتگی در شهرهای مختلف در همه ی کشورها ( بویژه کشورهای با پیشینه ی غنی سنتی) قابل مشاهده است ؛ از جمله پنج شنبه بازارها در برخی استانهای شمالی کشورمان ؛ یا جمعه بازارها در پاره ای استانهای جنوبی کشور .
این بازارها که به ” بازارهای محلی” معروف هستند معمولا محملی فرهنگی هم به حساب می آیند زیرا در آنها در کنار تولیدات رایج ؛ اغلب ، محصولات و دست ساخته های اهالی شهر یا روستایی که این بازارها در آن برپا میشود و نشانگر سنن و فرهنگ زادبومی مردمان منطقه هستند عرضه و یافت می شود . موفق باشید/یاحق
………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از شما.
عالی بود خیلی ممنون
…………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس از توجهتون.
درود بر شما و خانم امیرمعینی گرامی
سپاس فراوان
عالی بود
………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از شما.