این جا جای من نیست انگار

امروز صبح در میدان فاطمی به راننده تاکسی گفتم “مطهری، سر میر عماد” و با اشاره ی سر او سوار شدم. وقتی در صندلی جلو نشستم، کوله پشتی ام را که هنوز خاک سفر خوزستان بر رویش دیده می شد، بر روی پایم قرار دادم و به جلو خیره شدم. راننده بعد از این که حرکت کرد، کمی به من خیره شد و پرسید “از شهرستان می آیی؟” من هم که تازه دیروز از شهرستان آمده بودم، گفتم “بله”.

گفت “کجا می ری؟”

گفتم “خیابان میر عماد”

گفت “می ری بیمارستان؟”

گفتم “نه، میرعماد کار دارم”

گفت “بلدی کجا باید بری؟”

گفتم “فکر می کنم بلدم”

گفت “کارت که تموم شد برگرد شهرستان، تهران خیلی اوضاعش بده”

بعد گفت “می خواستم سر اتوبان مدرس پیادت کنم، اما گفتم شاید بلد نباشی، این جا که می بینی خیابان میرعماده، حالا دنبال آدرست بگرد.”

خداحافظی کردم و پیاده شدم. بعد که به شرکت مارکوپولو رفتم و توی آینه خودم را برانداز کردم، متوجه شدم چهره ام آفتاب-سوخته شده و راننده تاکسی حق داشت که فکر کند از شهرستان آمده ام.

پی نوشت: راستش خیلی لذت می برم که دیگران فکر کنند اهل این جا نیستم.

دیدگاه‌ها

  1. علی میرفتاح

    به به سلام
    رسیدن به خیر و خسته نباشی
    ایشالا به زودی نتیجه کارات توی این مدت که خوزستان بودی را ببینیم
    موفق باشی
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام علی عزیز. فکر کنم به زودی بیام یزد و دوستان را ملاقات کنم.

  2. Nihaa

    delam barat tang shod :)mano mishnasi ye zare fek kon kheili be maghz paghzet feshar nayar 🙂
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام به شما.

  3. مهناز

    سلام
    یعنی منظورتون اینه که فقط غیره تهرانی یا به قول شماشهرستانیهاآفتاب سوخته وظاهری به هم ریخته دارن!!!پس خوش به حال شما تهرانیها!
    همیشه مرتب ودرخشان باشید.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام به شما. فکر کنم می دونید که بنده چنین منظوری نداشتم. با این حال عذر می خوام.

  4. شراره

    سلام جالبه

    من هم هر وقت از سفر میایم و کسی از من همین سوال را میپرسه میگم نه مال اینجا نیستم
    عجب دلم غربتی بس رها میخواهد
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  5. سيد هادي حرمشاهي

    سلام
    مهم اینه که اهل ایرانی، روزگارت بد نیست، لقمه نانی داری و…
    خداحافظ
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام به شما و سپاس.

  6. مجتبی گهستونی

    با درود به دوست عزیز و فرهیخته ام. دیروز هم من حس تو را داشتم. دیروز همه اش فکر می کردم ای کاش همه فکر کن من هیچ وقت اینجایی نیستم. سفر مشترکمان که تمام شد حس غریبی وجودم را فرا گرفت. دلم دوری از جغرافیای محل زندگی ام می خواهد. دیروز یه نفر مرا پیش یکی از دوستان دیده و بدون اینکه مرا بشناسد می گوید ” خداوند گفته به سفر بروید یعنی توصیه به گردشگری کرده است ، حالا به همین دلیل ما اومدیم کانون فرهنگی مسجد خودمان را به انجمن گردشگری تبدیل کردیم ، خوبه که شما هم به گردشگری بپردازید و…” چون می دانستم کجا حرف او آب می خورد از طرفی خوشحال شدم که طرف وارد حوزه گردشگری شده و از سویی ناراحت شدم که از آنها عده ای دارند سوء استفاده ابزاری می کنند تا بتوانند به صورت مقطعی پر بدهند که بله ما کادرسازی کرده ایم. اما خودت بهتر می دانی تا عشق در کار وجود نداشته باشد این هوس های زودگذر از بین میرود. فدای همه دوستان بامعرفت.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام مجتبی. سپاس از تو.

  7. فائقه

    سلام و درود به شما
    از خواندن این متن بخصوص جمله اخر احساس خیلی خوبی پیدا کردم. ازدیدن آدمهایی که این روزا دروغ میگویند تا هویت خودشان را پنهان کنند و به گمان خودشون از بعضی چیزها مبرا شوند و نمی دانم کدام افتخار را کسب کنند احساس تاسف می کنم.
    ممنون از شما (احساس خوبیست برای شروع روز).
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام به شما. سپاس.

  8. hossein F

    سلام آرش عزیز!
    چهره آفتاب سوخته تو هم دوست داشتنیه!
    شاگردت حسین!
    ………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام حسین عزیز.

  9. مریم

    ba salam
    man ham ba inke dar in paytakht e por dood o dam zendegi mikonam, amma az inke moteallegh be ostan e mazandaran hastam masroor o khoshhalam
    dame hameye irani a garm mmmmmmmmm, tehran o shahrestan nadare, mage na?
    movafagh bashin aghaye nooraghayee,be omid e safarhaye bishtar o bishtar
    …………………………………………………………………………………
    جواب: سلام به شما. شما هم موفق باشید.

  10. salvia

    خیلی خودت نبودن برات لذت بخشه؟
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. من اینو گفتم؟

  11. سیما سلمان‌زاده

    این روزنوشت بود یا قصه تاکسی؟
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. می‌تونه تو هر دو گروه جا بشه.

  12. Masi

    قصه های تاکسی …….

    بله، شما به یک سرزمین عجیب، عمیق، روشن، پیوسته، خلاق، بی مرز، زیبا، ساکت، سبز، به یک سرزمین پر از کتابخانه، طبیعت بکر و اسطوره ایی و افسانه ایی تعلق دارین…..شهرستان شما اونجاست!
    و خیلی وقت ها اینجا گم میشین! من گم شدن گاه و بیگاه شما رو متوجه میشم!
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از توجه شما.

  13. لیلا

    سلام
    جالب بود
    گم شدن در شهر خودم !!!
    ……………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *